محمدعلی کِلی؛ اسطورهای بیتکرار
امیر حاجرضایی*
من هیچ ورزشکار غیرایرانیای را ندیدهام که اینچنین در ایران محبوب باشد. در زمان جوانی ما که محمدعلی کِلی مسابقه میداد و پیروز میشد؛ مردم به خیابانها میریختند، چراغها روشن و شرینی پخش میشد. کِلی بسیار محبوب بود و نظیر او وجود ندارد. من تحقیقات و مطالعات بسیاری راجع به او کرده ام، موضعگیریهای کِلی، او را به یک افسانه تبدیل کرد. وی در مقابل میلیتاریسم آمریکا ایستاد و به جنگ ویتنام نرفت. این ایستادگی ساده نبود؛ چون در مقابل نظامی ایستاد که تا بندندان مسلح و هزاران کیلومتر آن طرفتر در جنوبشرقی آسیا مشغول قتل عام یک ملت بیگناه بود. محمدعلی کِلی در دادگاه موضع گرفت و گفت که هیچ ویتکنگی تا به حال به من نگفته «کاکاسیاه»، در عوض این شما هستید که مرا اینگونه خطاب میکنید. پس از آن وی از قهرمانی خلع شد و مجازاتهای بسیاری برایش در نظر گرفته شد. از سوی دیگر، کِلی زمانی که به دین اسلام مشرف شد، یکی از شاگردان الیجا محمد، رهبر مسلمانان آمریکا بود و تعالیم اسلام را نزد ایشان آموخت. گرچه بر این باورم که همه ادیان الهی محترم هستند، اما محمدعلی کلی ورای سبقه قهرمانیاش که تاریخ مشتزنی به خود ندیده، مسلمانی معتقد و مومن بود که در جهت اعتقادات خود ایستاد و در نتیجه این موضعگیریها، او به یک افسانه تبدیل شد. من وقتی میبینم که در رسانهها و مطبوعات فردی را «اسطوره» خطاب میکنند، از این که چوب حراج به واژگان فارسی میزنند متعجب میشوم. به نظر من محمدعلی کلی بینظیر بود و حتی در آینده نیز جانشینی نخواهد داشت. دخالتها و باورهایی که کِلی در جنبههای اجتماعی داشت، از جمله اینکه برای آزادی زندانیها به خیلی از کشورها رفت؛ وجه انسانی بارزی را در جامعه آمریکا از او بر جای گذاشت.
* کارشناس ورزش