کاراکترهایی که راه و روش خودشان را دارند!
گوهر خیراندیش*
جزیره جادو، سریال متفاوتی در ژانر كودك بود. در آن سریال چندین نقش داشتم؛ جادوگر، هشتپا، دزد دریایی، همسر دزد دریایی و... كه با گریم و صداهای مختلفی آنها را بازی میكردم. همزمانی آن سریال با گیلانه كه آن زمان قرار بود فیلم كوتاهی باشد باعث شد نتوانم در فیلم رخشان بنیاعتماد حضور داشته باشم؛ اتفاقی كه بسیار به خاطرش غصه خوردم. سفر سبز به کارگردانی محمدحسین لطیفی و نقش جمیله گدا نقشی كاملا متفاوت از تمام نقشهایی بود كه تا آن زمان بازی كرده بودم. صدای متفاوتی داشت. حتی عینك تهاستكانی كه برای سریال استفاده میكردم باعث میشد درست نتوانم جلوی پایم را ببینم. سختی زیادی برای آن نقش كشیدم. دندانها را تماما كثیف و جرم زده میكردند، زیر ناخنها را كثیف میكردند، حتی موها و چشمها نیز گریم میشد. بعد از جراحی لثهای كه انجام دادم به توصیه دكتر نباید لاك و مواد گریم به دندانهایم میزدم اما برای نقش قبول كردم. هر بار گریم و پاك كردنش بسیار برایم دردناك بود. این تعصب روی ایفای درست نقش فقط مختص سینما نبود. سریال هم برای من بسیار مهم بود. هر دو این زنها، زنهای مومنهای هستند كه مقید به حجابند و تقریبا هم در یك سن و سال هستند. برای قدسی در میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی یك اتوریته و نوع راه رفتن و قامت صاف بدون تفرعن و با لحنی مدیر و مدبرانه در نظر گرفتم. مادری كه در عین حالی كه مدیر است اما مظلوم هم واقع میشود و سرش هوو میآید. اگر گریهای هم میكند، غرورش را حفظ میكند، ولی در عین حال حرفش را به همسرش میزند. صدایش با گریه عجین نمیشود. لحنش توسریخورده نیست. ولی در دنیا به کارگردانی منوچهر مصیری زنی است سنتی، خانهدار و مذهبی، اما فرمانبر. قدسی فرمانبر نیست. شخصیت بسیار مستقلی دارد. در دنیا زن با اینهمه رنج و مصیبتی كه سرش میآید اعتراضی نمیكند و با معصومیت زندگیاش را ترك میكند. ولی قدسی میماند و میجنگد، برای زندگی و بچه هایش. در دو فیلم ارتفاع پست و واکنش پنجم دو زن قوی داریم كه هر دو جنوبی هستند. اما بیشتر مردم نمیدانند كه لهجه یك بوشهری با یك آبادانی بسیار از هم متفاوت است. در هر دو فضا زنانی سیه چرده و با لهجه جنوبی حضور دارند؛ لهجههایی كه ظاهرا به هم شبیهاند. مادر ارتفاع پست زنی پیرتر است اما قامت راستی دارد، هرچند شكل پاها و راه رفتن این دو زن به خاطر شغل و جغرافیایشان متفاوت از هم است. زن جنوبی ارتفاع پست كمی خمیده است اما نیمتنه صافی دارد. یا پیرزن میگرن با کارگردانی مانلی شجاعی فرد كلا زن خمیدهای است. كمر ننه عطیه صاف است. پاهایش نیز به خاطر كهولت خمیده است. اما زن واكنش پنجم دستهایش كشیده است. هم اینها با تمرین و تمرین و تمرین لهج بوشهری به دست آمد؛ زنی ماهیگیر كه یك لنج را اداره میكند و مردانی برای او كار میكنند. زنی كه از نظر روحی بسیار قوی و مدیر است. فیزیك، یكی از شكلهای اجرایی نقش است؛ درك درست از نقش است. بیوگرافی نقش و صدا و فهمیدن نقش و مال خود كردن بخشهای دیگری است كه بعد از مواجه فیزیكی با نقش رخ میدهد. اگر نقش را نفهمید هرچقدر هم فیزیكتان را به نقش نزدیك كنند اتفاقی نمیافتد؛ مثلا هر چقدر با ابزار شما را چاق كنند تا نقش یك آدم فربه را بازی كنید ولی چاق را نفهمی و بازی كنی فقط از نظر فیزیكی شكم و دست و پای چاق داری اما چاق نیستی. آدمیکه اضافه وزن دارد، مدلهای مختلفی هم دارد. به تعداد آدمهای روی زمین میتوانیم چاقهای متفاوتی داشته باشیم. نفس كشیدن و خس خس كردن یك آدم فربه، عرق كردن هایش، همه میتواند الگویی باشد برای بازی این نقش. در واقع الگوی ثابتی نداریم. گاهی احساس میكنم از طریق گریم میتوانم شخصیت را بیشتر باور كنم و گاهی هم از راه ساخت صدای نقش. هر كاراكتری در واقع راه و روش خودش را دارد.
* بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون