تسلط بر احساسات
زندگی درست و همراه با آرامش مانند هر موضوع دیگری در این دنیا نیازمند مهارتهای خاص خود میباشد که یکی از آنها کنترل عواطف و احساسات و استفاده درست از زبان و کلام به عنوان یک نعمت الهی است.انسانها در روند زندگی توسط عوامل متفاوت، تحریکات گوناگونی را دریافت میکند و انواع احساسات به آنها دست میدهد، اما نکته مهم این است که باید با تعقل و تسلط به تفسیر آنها بپردازند. یک راه تسلط بر خویش و عواطف خود عادت به تفکر و تعقل است که خلل ناپذیری و تاثیرناپذیری را در وجود ما استوار میکند. با داشتن چنین خصیصهای میتوان هر روز تلاشی را با هدف مشخصی آغاز کرد و ادامه داد و در مقابله با هر رویداد پیش بینی نشده ای آماده و هوشیار بود و همچنین در برابر عوامل مختل کننده تاب و توان خود را بالا برد.ما در زندگی اگر بر فکر خود مسلط نباشیم همین قدرت فکر، ما را به بازی خواهد گرفت و اگر آن را در اختیار بگیریم بهترین دوستمان خواهد بود. البته با استفاده مطلوب از احساس هم میتوانیم شاهد شکوفایی استعدادهای زیادی در زندگی خود باشیم. بدون کمک احساس نمیتوان به تلاش و حرکت رسید. آگاه باشیم که احساسات و عواطف از خودمان سرچشمه میگیرند و این خود ما هستیم که آنها را میآفرینیم. انسان میتواند در هر لحظه هر نوع احساسی را که بخواهد در خویشتن ایجاد کند.به عنوان مثال ما میتوانیم تصمیم بگیریم که شاد باشیم و زندگی توام با آرامش را برای خویش و اطرافیان فراهم آوریم. در این راستا زبان و کلمات میتوانند باعث بوجود آمدن احساسات مثبت یا نگران کننده باشند. کسانی که در استفاده از زبان قوی هستند به راحتی میتوانند با بهره جستن از این نعمت، خاطرات و تجربههای خود را نه تنها برای دیگران بلکه برای خود به اشکال گوناگون جلوه گر سازند.ما اگر کلمات را عاقلانه انتخاب نماییم. آن وقت است که نیروی عظیمیدر اختیار ما خواهد بود. کلمات ممکن است شخصیتها را جریحه دار کند و یا دل ما را بسوزاند و یا اینکه عواطف ما را دگرگون نماید و گاهی موجبات شادی و نشاط و یا افزونی حرکت و تلاشی در جهت تحقق خواستههای انسانی باشد.استفاده مطلوب و بجا از کلمات پر احساس میتواند تاثیر شگفتانگیزی بر روحیه ما و افراد دیگر بگذارد. زبان وسیله ای است در خدمت اندیشه و فکر تا آنچه را که فرد در ذهنش جریان دارد به بیرون از خود منتقل نماید. هر فکری که از طریق زبان تکرار شود در ذهن نقش میبندد و در غیر این صورت به تدریج تاثیر خود را از دست میدهد. زبان وسیله ای است در خدمت احساس و عاطفه تا فرد آنچه از شادی، خشم، عشق و محبت، ترس و... که در درونش میگذرد را به دیگران انتقال دهد.زبان وسیله ای در خدمت تخلیه هیجانات، کاستن فشارهای روحی و روانی و به تعادل رساندن فرد در فرایند زندگی میباشد. زبان هم به گنج بی پایان و هم به رنج بیپایان ختم میشود و در اختیار فرد است که چگونه از این ابزار خدادادی استفاده نماید.اگر سخن گفتن انسان آگاهانه و برخاسته از عقل و اندیشه باشد به راحتی بر دل دیگران مینشیند و برقراری ارتباط عاقلانه با دیگران نتایج و فواید فراوانی دارد. چرا که عقل انسان هدیه ارزشمندی است.