نقش خانواده در تقویت علاقه اجتماعی
مینا حسن زاده*
علاقه اجتماعي چيست و چگونه به وجود میآيد؟ اساسا چرا بايد علاقه اجتماعي داشته باشيم و این علاقه اجتماعی چه نيازي در ما و جامعه را ترفيع ميكند؟آدلر، روانشناس معروف معتقد است: «كنارآمدن با ديگران، اولين تكليفي است كه در زندگي با آن روبهرو میشويم. درواقع ميزان سازگاري اجتماعي سبكي از زندگي ماست و بر رويكرد افراد به تمام مشكلات زندگي تاثيرگذار است.سازگاري اجتماعي، همان توانايي برقراري رابطه با اجتماع و افراد جامعه است.در واقع شناخت هنجارهای هر جامعه و پذيرفتن آنها و يا كنار آمدن با آنها سازگاري اجتماعي محسوب میشود.علاقه اجتماعي در واقع همان استعداد فطري همكاري كردن با ديگران است براي رسيدن به هدفهای شخصي و اجتماعي؛ استعداد چگونگي سازگاري مثبت، به دور از كلك و حيله و پنهان كاري براي رسيدن به اهدافي كه رشد شخصي و اجتماعي افراد را در بر ميگيرد و يا يك علاقه و هدف اجتماعي را به سرانجام ميرساند.مثال عيني آن در جامعه ما «بر پايي مراسم مذهبي تاسوعا و عاشورا» است كه در واقع احساس اجتماعي با احساس مذهبي يكي ميشود.هدف و نيت مشخص است، روابط بر اساس به سر انجام رساندن اين هدف در كنار هم شكل ميگيرد، سازگار میشود، رشد ميكند و به نتيجه ميرسد.استعدادِ علاقه اجتماعي یک امر فطري است و اينكه استعداد فطري ما براي علاقه اجتماعي تا چه اندازه تحقق يابد، به تجربيات اجتماعي اوليه ما بستگي دارد.هيچكس نميتواند به طور كامل از ديگران يا تعهدات نسبت به آنها دوري كند.از دوران قديم افراد در خانواده و قبايل و اقوام دور هم جمع ميشدند.جوامع براي محافظت و بقاي انسانها ضروري هستند.بنابراين همواره ضرورت داشته كه افراد همكاري كنند و علاقه اجتماعي خود را ابراز نمايند.در واقع افراد براي اين كه سالم باشند و خوب عمل كنند، نياز اساسي به تعلق داشتن دارند؛ تعلق داشتن به خانواده و بعد از آن به اجتماع.كودكان و نوزادان به همكاري نياز دارند، ابتدا از جانب مادر و سپس ساير اعضاي خانواده و بعد مهد كودك، مدرسه و ... اهميت مادر به عنوان اولين كسي كه كودك با او رابطه برقرار ميكند بسيار زیاد است .مادر از طريق رفتار با كودك ميتواند علاقه اجتماعي را در او پرورش دهد يا از رشد آن جلوگيري كند.اين ارتباط به قدري عميق است كه ويژگيهاي ارثي را هم تحت تاثير قرار ميدهد.مادر، همكاري و معاشرت و جرات را به كودك ميآموزد و كودك در صورتي كه با ديگران احساس خويشاوندي و يا صميميت واقعي كند، ميتواند با ضروريات زندگي، جسورانه كنار بيايد.كودكاني كه با بدگماني و خصومت به ديگران مينگرند با زندگي نيز به همين صورت برخورد خواهند كرد. كودكاني كه ياد نگرفته باشند دوست داشته باشند، احترام بگذارند، به حق خود راضي باشند، علاقه اجتماعي را هم نمیآموزند؛ همكاري كردن بلد نيستند، تهمت ميزنند، براي رسيدن به هدفشان از هر چيزي رد ميشوند، آسيب ميرسانند، بدون اين كه به نتيجه عملشان واقف باشند.تنها خودشان و هدفشان مهم ميشوند. كساني كه احساس علاقه اجتماعي ندارند، امكان دارد روان رنجور و حتي تبهكار شوند.در واقع مصيبتهاي اجتماعي از جنگ گرفته تا تنفر نژادي و اعتياد علني از فقدان علاقه اجتماعي ناشي میشود.علاقه اجتماعي از مادران و محبت مادر به كودك و آموزشي كه به كودك ميدهد، آغاز ميشود؛ از ياد گرفتن ابتدايي ترين رفتارها مانند هلندادن همكلاسيها و نچيدن گلهاي پارك و آشغال نريختن در خيابان شروع شده و به آرامش در اجتماع و احساس تعلق داشتن ختم ميشود.
* کارشناسارشد روانشناسی