افزایش نرخ ارز الزاما غیراقتصادی نیست

علی‌اصغر سمیعی‌زفرقندی*

 

 

 

راجع به نرخ واقعی ارز، گفته‌ها و نوشته‌های زیادی در زمان‌های مختلف وجود دارد؛ هر زمان بازار نرخ خودش را داشته و کارشناسان سخن خودشان را گفته‌اند و مسئولان هم پیش‌بینی‌های اغلب خوشبینانه خودشان را داشته‌اند؛ هرچند اغلب بدون ارائه هیچ دلیلی. مسلما تعیین نرخ ارز، مبانی خودش را دارد؛ با حدس و گمان یا آرزو نمی‌توان پول ملی یک کشور را ارزش‌گذاری کرد. برای به دست آوردن نرخ ارز در زمان فعلی، اولا باید نرخ پایه‌ای را در نظر گرفت که آن نرخ در زمان خودش واقعی باشد. برای مثال، عده‌ای نرخ ۷۰ ریال را برای اوایل سال ۵۷ واقعی می‌دانستند یا نرخ ۹۰۰تومان را برای اوایل سال ۱۳۷۸ درست ارزیابی می‌کردند. به هر حال وقتی نرخ پایه و زمان تعیین شد، آنگاه متوسط نرخ بهره و تورم برای ایران و کشورهای حوزه دلار را به دست آورده و معدل آنهارا از یکدیگر کم می‌کنیم، هر عددی که به دست آمد باید سالانه به نرخ پایه افزوده شود. البته غیر از این فرمول که در هر حال باید لحاظ شود، پارامترها و عوامل دیگری هم در بروز و ظهور نرخ ارز اثرگذارند؛ از جمله اقبال یا عدم اقبال مردم به یک پول مشخص. برای مثال، گاه در کشوری سرمایه‌گذاری به نحوی جذابیت پیدا می‌کند که سرمایه‌گذاران زیادی علاقمند به سرمایه‌گذاری می‌شوند و در آن صورت پول آن کشور خریدار پیدا می‌کند و در نهایت نرخ آن افزایش می‌یابد. یا بالعکس، در بعضی از کشورها به علل مختلف امنیت سرمایه به خطر می‌افتد یا این احساس در سرمایه‌گذاران به طور مصنوعی به وجود می‌آید، و همین موضوع باعث فرار سرمایه‌ها و طبعا افت ارزش پول آن کشور به طور غیرواقعی می‌شود که در هر دو صورت این جو روانی به تلاطم رو به بالا یا رو به پایین نرخ ارز دامن می‌زند. و اگر ثبات و امنیت اقتصادی در کشوری نهادینه شود، مبنای تعیین نرخ ارز همان نرخ بهره و تورم خواهد بود. البته برای ثبات اقتصادی و ایجاد رفاه در جامعه، بیشتر کارشناسان اولویت را در کنترل نرخ تورم و بهره می‌دانند؛ کما اینکه هم‌اکنون در اغلب کشورهای صاحب پول‌های قدرتمند، نرخ بهره و تورم زیر پنج درصد است. اما اینکه نرخ تورم و پیرو آن نرخ بهره چه عددی باشد؟ چندان مهم نیست؛ بلکه لحاظ این نرخ‌ها روی قیمت‌ها مهم است و در واقع مهم این است که در هر زمان قیمت‌ها واقعی باشد. در واقع، فنر قیمت‌ها به ضرب تبلیغ و تزریق فشرده نشود و اجازه داده شود قیمت که همانا همان علامت است، واقعیت‌های اقتصاد جامعه را بیان کند. بالا رفتن نرخ ارز الزاما امری منفی و غیراقتصادی نیست و اگر به طور واقعی و طبیعی باشد حتی می‌تواند امری مبارک و مفید تلقی شود. و این نظریه فقط راجع به ارز نیست و در مورد همه اقلام و کالاها صدق می‌کند. اگر این فرمول برای همه کالاها و خدمات، حقوق، عوارض و مالیات‌ها در نظر گرفته شود، می‌توان به اصلاح اقتصادی کشور امیدوار بود. اما اگر فقط شامل یکسری از کالاها یا خدمات شود و تعدادی دیگر دارای قیمت‌های غیرواقعی باشند، متاسفانه سرانجام مثبتی نخواهد داشت و فقط به فساد و رانت در اقتصاد منجر می‌شود.

* تحلیلگر بازار ارز

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه