گراني ليگ بيست و دوم به چه قيمت؟
بيراه نيست اگربگوييم گران ترين ليگ تاريخ فوتبال باشگاهي ايران را شاهد خواهيم بود.
هادي شاهمرادي
بيست و دومين دوره ليگ برتر در حالي از 20 مرداد آغاز ميشود که نه تنها سه تيم بزرگ، استقلال، پرسپوليس و سپاهان نسبت به قبل خود را يا به لحاظ جذب بازيکن جديد يا به لحاظ به خدمت گرفتن کادر فني خارج و يا هر دو مورد، حسابي تقويت کردند. در کنار اين، تيم هايي که تا پيش از اين براي کسب سهميه ميجنگيدند امسال ميخواهند در قامت مدعي کسب جام وارد مسابقات شوند و اين يعني افزايش تيم هاي قدرتمند ليگ نسبت به ادوار اخير.
طبيعتا قدرتمندشدن تيمها با جذب مربي و بازيکن باکيفيت ميسر ميشود. بنابر اين با استناد به همين موضوع و با توجه به ارقام اعلام شده برخي بازيکنان در محافل غير رسمي ميتوان نتيجه گرفت که اين دوره از رقابت هاي ليگ برتر فوتبال کشورمان بسيار پر هزينه تر از فصول اخير است. حتي شايد بتوان گفت گران ترين ليگ تاريخ فوتبال باشگاهي ايران را شاهد خواهيم بود.
حقيقتا چرا بايد در فوتبالي که کيفيت چندان بالايي ندارد، اينقدر هزينه شود؟ بر کسي پوشيده نيست که درآمدزايي در فوتبال ايران چندان حرفهاي نيست و اين بر ابهام در پاسخ اين سوال ميافزايد که بر چه اساسي باشگاههاي مختلف حاضر به پرداختن چنين هزينه هايي هستند؟ در اين مطلب قصد داريم نگاهي داشته باشيم که به اتفاقات و دلايلي که ليگ بيست و دوم را گران کرد.
مثلث تقصير
وضعيت اقتصادي کشور خوب نيست و نرخ تورم بالاست. در چنين شرايطي شايد ارقام قرارداد بازيکنان فوتبال چندان خود را نشان ندهد اما اين موضوع زماني قابل تامل ميشود که کيفيت بازيکنان و نتيجه اين همه هزينه را مورد توجه قرار دهيم. به عنوان مثال بازيکني که يکي دو فصل است با عنوان لژيونر در خارج از کشور نيمکت نشين و سکونشين مطلق است و حتي در يک بازي هم نتوانسته بدرخشد، چرا با هزينه اي گزاف به يکي از تيم هاي بزرگ ايران بازگردد؟ و يا براي بازيکني که بيشتر از يک سال است به دليل مصدوميت بازي نکرده، بر چه اساسي يک باشگاه پرطرفدار حاضر ميشود روي چنين ارقامي با او توافق کند؟ اگر بدون تعارف بخواهيم نظر بدهيم بايد صراحتا بگوييم که بسياري از بازيکنان حال حاضر ليگ برتر حتي اندازه نصف رقمي که براي فصل بعد قرارداد ارزش ندارند.
در وهله اول سازمان ليگ، هيئت فوتبال استانها و فدراسيون فوتبال بايد براي اين شرايط پاسخگو باشند. اينکه مسئولان سازمان ليگ وسط کوران نقل و انتقالات به فکر وضع قانون سقف قرارداد ميافتند و يا اينکه هيئت هاي فوتبال حاضر ميشوند چنين قراردادهاي دور از انصاف را ثبت کنند و از همه مهمتر فدراسيوني که هيچ نظارتي روي اين موضوع ندارد را بايد به عنوان اولين خاطيان و مقصران هزينه تراشي نابجا براي باشگاههاي ليگ برتري بدانيم.
معضلي به نام «دلاليسم»
مساله ديگري که وجود دارد اين است که افرادي به نام ايجنت تحت عنوان «مدير برنامه» رسما در اين فوتبال دلالي ميکنند. آنها نه تنها از بدنه فوتبال و دلسوز اين مقوله نيستند بلکه کساني هستند که فقط و فقط به سود بيشتر خودشان فکر ميکنند و هر چقدر يک بازيکن را با قيمت بالاتر به تيمي بفروشند، پول بيشتري هم نصيب خودشان ميشود. بنابر اين ايجنتها به تنها چيزي که فکر نميکنند تبعات اين گراني بازيکن است. دلال ها هميشه در فوتبال بوده اند اما اين روزها خيلي بيشتر و افسار گسيختهتر فعاليت ميکنند. هواداران تيمهاي استقلال، پرسپوليس و سپاهان از مديران و کادر فني تيم خود فقط و فقط قهرماني ميخواهند. همين باعث ميشود که مديران مجبور شوند دست به جيبشان ببرند و هرچقدر که لازم است هزينه کنند. در چنين شرايطي اين هزينه از سوي دلالها تعيين ميشود. گاها ميبينيم باشگاه هاي استقلال و پرسپوليس بر سر جذب يک بازيکن معمولي مدام خبرسازي ميکنند و با يکديگر دعوا دارند که او را به خدمت بگيرند و نتيجه اين ميشود آن بازيکن کاملا معمولي با رقمي که شايد خودش هم هيچوقت فکرش را نميکرد به يکي از اين دو تيم بپيوندد. از سوي ديگر جذب اين چنين بازيکني باعث بر هم خوردن بالانس قراردادهاي تيم ميشود و بازيکناني که ستاره محسوب ميشوند گاها حاضر به تمديد قراردادشان نميشوند. در اين بين از برخي سوء مديريت خود باشگاهها نبايد غافل شويم چرا که گاها ميبينيم مديراني مثل مصطفي آجورلو در همين مارکت نقل و انتقالات تابستاني در مقابل برخي بازيکنان و مدير برنامههايشان ايستاد و اجازه ثبت قرارداد به هر قيمتي را نداد.
از بين رفتن مفهوم تعصب
يک طرف قضيه هم خود بازيکنان هستند. متاسفانه ديگر تعصب در فوتبال ايران جايگاهي ندارد و ديگر بازيکني پيدا نميشود که به خاطر عشق به يک تيم بزرگ لباس آن تيم را سالها بپوشد. در سال هاي نه چندان دور، استقلال و پرسپوليس بازيکنان زيادي را به خود ديده اند که نزديک به يک دهه و حتي بيشتر، پيراهن اين تيم را پوشيدهاند اما امروزه نه تنها تکرار چنين مواردي محال به نظر ميرسد، بلکه آنقدر بازيکنان، پول را در اولويت خود قرار داده اند که به نظر ميرسد به خاطر آن حاضرند چشمشان را بر خيلي مسائل مثل نظر هوادار ببندند.
امسال فدراسيون فوتبال شرايطي عجيب و غريب داشت. يک فدراسيون شلوغ و بي سر و سامان. بعيد نيست که به همين علت هيچ اعتنايي به معضل بزرگ افزايش رقم قراردادها نداشت. نه تنها فدراسيون که هيچ يک از نهادهاي نظارتي کشور نيز هنوز به اين قضيه ورود نکردهاند.
معضلي که امروز از آن صحبت کرديم در اين فوتبال تازگي ندارد، بلکه اين روزها به اوج خود رسيده است و انتظار ميرود از مسئولان ورزشي و حوزه فوتبال کشور گرفته تا نهادهاي نظارتي همه و همه براي حل آن علاج قاطع پيدا کنند. چرا که مسيري که اين فوتبال در حال طي کردن آن است به مقصدي جز نابودي و ورشکستگي نخواهد رسيد. با توجه به پروندههاي سنگين بدهي باشگاهي و ملي در فيفا و همچنين بر اساس تمام آنچه در اين مطلب مورد بررسي قرار گرفت، به اين نتيجه ميرسيم که متاسفانه سوء مديريتها در اين فوتبال بيداد ميکند!