کانون پرورش، بقالی نیست

آرمان امروز: واگذاري کتابخانه هاي کانون پرورش فکري اگرچه با اعلام مديرعامل کانون منتفي اعلام شد اما عمق ماجرا به گونه اي است که همچنان واکنش فعالان حوزه کودک را به همراه داشته است به گونه ايکه  حسن دادشکر، طرح واگذاري کتابخانههاي کانون را به نهاد کتابخانههاي کشور بزرگترين اشتباه مسئولان فرهنگي ميداند و از خدا ميخواهد که نوري به دل اين مسئولان بتاباند تا از اجراي اين طرح منصرف شوند.

حسن دادشکر که از اوايل جواني خود به عنوان مربي در کانون مشغول به کار بوده و بعدتر هم مديريت مرکز تئاتر و تئاتر عروسکي آن را بر عهده داشته است، با انتقاد از مطرح شدن طرح واگذاري کتابخانههاي کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانههاي کشور ميگويد: به جاي از بين بردن يا ادغام مراکزي مانند کانون، براي کودکان و نوجوانان سيستان و بلوچستان، کرمان، ايلام و ... که در کپر درس ميخوانند، فکري کنيد و اتفاقا برايشان مراکزي مانند کانون بسازيد. اگر واقعا به فکر پيشرفت اين کشور و تامين آينده فرزندان آن هستيد، راه حلش اين است، نه اينکه کانون را از بين ببريد.

او با تاکيد بر نقش مهم و يگانه کانون در پرورش نسلهاي گوناگون ادامه ميدهد: کساني که دنبال اجراي طرح واگذاري کتابخانههاي کانون به نهاد کتابخانههاي کشور هستند، هيچ شناختي از کانون و فعاليتهاي فرهنگي آن ندارند. اگر کانون را دانشگاه کودک و نوجوان بناميم، آشنايي با کتاب و کتابخواني، تنها يکي از اهداف اساسي آن از آغاز شکلگيري اين مرکز بوده است ولي مساله اينجاست که کتابخانههاي کانون فقط مکاني براي کتابخواندن يا امانت دادن کتاب نبودهاند، بلکه در اين کتابخانهها بيش از 20 فعاليت فرهنگي انجام ميشود.

او تاکيد ميکند: کانون با فعاليتهاي فرهنگي و هنري خود کانون شده و کتابخانههاي آن يک کتابخانه خشک و خالي نبودهاند. بلکه فضايي براي تحليل داستان، تحليل شخصيت، آموزش نقاشي، فيلمسازي، تئاتر، سفال، روزنامهديواري و ... بسياري فعاليتهاي ديگر بودهاند و هنرجويان با شرکت در اين دورهها بتدريج استعداد خود را محک ميزدند و بيش از هر چيزي به خودياري و خودباوري ميرسيدند

دادشکر با انتقاد از کمکاري آموزش و پرورش در پرداختن به امور پرورشي ميافزايد: آنچه در کانون رخ ميداد، به معناي واقعي، پرورش بود چيزي که سالهاست در آموزش و پرورش ما غايب است.

دادشکر با بيان ديگر ويژگيهاي مثبت کانون ميافزايد: ساختمانهاي کانون هم متناسب با اقليم هر منطقه بود و هم متناسب با گروه سني کودک و نوجوان. کانون نخستين مکاني بود که کتابخانههاي سيار و ماشين سيار تئاتر را اوايل دهه 50 راهاندازي کرد و همه اين فعاليتها به صورت فشرده به دورترين روستاها برده ميشد و کودکان و نوجوانان مناطق مختلف از هنر نمايش بهرهمند ميشدند. جالب است که در يکي از دولتهاي قبلي در يکي از برنامههاي تئاتري، وزير وقت ارشاد گفت اولين ماشين سيار را فعال کردهايم که همان جا هم تذکر دادم اولين ماشين سيار نمايش را کانون وارد کرده است.

او با اشاره به برخي اظهارنظرها درباره مسائل اقتصادي کانون ادامه ميدهد: شنيدهايم آقايان گفتهاند کانون درآمدزا نيست. مگر کانون بقالي است که درآمدزا باشد؟ يک نفر بايد به اين دوستان بگويد، اگر از جاي ديگري پول کم ميآوريد و ميخواهيد بابت نفس کشيدن از مردم پول بگيريد، چرا پاي کانون را وسط ميکشيد؟ فرهنگسازي هزينه دارد و نتيجهاش 40 سال بعد معلوم ميشود. چرا همه جاي دنيا بهترين امکانات مال مدارس است. ما که در مدارسمان فضايي براي پرروش کودکان و نوجوان نداريم. چرا همين يک کانون را که به اين امور توجه دارد، دچار دردسر ميکنيد. به جاي اين طرحهاي خام، بودجه آن را ارتقا بدهيد تا بتواند چند فيلم سينمايي باکيفيت براي کودکان و نوجوانان بسازد. دو سالن تئاتر اضافه و نمايشهاي خوب توليد کند. يک هزارم بودجههايي را که در جاهاي ديگر حيف و ميل ميشود، به کانون اختصاص بدهيد. بعد ببينيد چه ميکند! کانون يک موسسه غيرانتفاعي نيست که اگر پولي درنياورد، آن را تعطيل کنيد! بلکه بايد به آن بودجه بدهيد تا نسل بعدي را بسازد، نسلي وطن پرست که براي پيشرفت کشورش تلاش کند . آقايان آنچه را زاييدهايد، بزرگ کنيد. بعد سراغ زاييدههاي قبلي برويد!

دادشکر خطاب به کساني که اين طرح را مطرح کردهاند، ميگويد: اگر کتابخانهها را از کانون بگيريد، ديگر چه ميماند برايش؟ شما ميتوانيد فعاليتهاي کانون را انجام بدهيد؟! مساله فقط امانت دادن کتاب نيست. مساله ارتباط فرهنگي بين کودکان و نوجوانان در همه استانهاست.

با گرفتن کتابخانههاي کانون راه به جايي نميبريد، تمام کساني که در کانون به عنوان مربي با هنرجو حضور داشتهاند، تجربيات خود را در مهدهاي کودک، موسسات خصوصي و هر مکان ديگري که مشغول به کار هستند، اشاعه ميدهند.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه