قسمت اول
نشستي با عنوان «ماهيت اعتراضات» توسط انجمن جامعه شناسي ايران برگزار شد و چهار تن از اساتيد جامعه شناسي بر اين نکته تأکيد داشتند که جنبش هاي اعتراضي از دهه 70 در ايران شکل گرفته و انگار حاکميت گوش شنوايي براي اين اعتراضات نداشته و با همه آنها سلبي برخورد کرده است؛ اگر مطالبات اصلاحي مردم شنيده نشود، تبعا جامعه به سمت مطالبات انقلابي پيش خواهد رفت.
نشستي با عنوان «ماهيت اعتراضات» توسط انجمن جامعه شناسي ايران برگزار شد و رئيس انجمن جامعه شناسي ايران و سه تن از ديگر اساتيد جامعه شناسي به بررسي ريشه هاي اعتراضات شکل گرفته پس از فوت مهسا اميني پرداختند و ضمن اشاره به نااميدي جامعه از اصلاحاتي که از سال هاي دهه 70 مطالبه آن را داشته، بر اين نکته تأکيد داشتند که ايستادگي حکومت بر ايدئولوژي هاي گذشته ممکن است کشور را با چالش جدي مواجهکند.
به گزارش خبرنگار جماران، سعيد معيدفر در اين نشست با اشاره به گذشت دو ماه از اعتراضات شکل گرفته پس از مرگ مهسا اميني، گفت: براي بيان ماهيت اعتراضات بايد حوادث 30 سال گذشته را مرور داشته باشيم. ما چندين اعتراض را در سال هاي 71، 72 و 73 داشتيم که اين اعتراضات تا حدي معطوف بود به مسائلي که ناشي از سياستگذاري دولت است و شکل محلي و منطقه اي داشت. اما از سال 78 شاهد اعتراضاتي بوديم که عمدتا بر محور جنبش دانشجويي اتفاق افتاد؛ اين اعتراضات از نظر موضوع، مکان و زمان محدود بود و تقريبا مي شود گفت عمدتا دانشجويان بودند. اما سال 88 دامنه اعتراضات گسترده تر مي شود ولي عمدتا کلانشهرها و خصوصا تهران را در بر مي گيرد و چهارچوب آن تقريبا خود جمهوري اسلامي و ارزش هاي خاص آن است.
رئيس انجمن جامعه شناسي ايران با اشاره به اينکه از سال 88 به اين سمت با برخوردي که صورت مي گيرد تقريبا مي شود گفت جنس کساني که در اعتراضات شرکت کردند متفاوت شده است، افزود: در آستانه سال 92 اميدي در کشور براي ورود به انتخابات به وجود مي آيد و اينکه از طريق انتخابات امکان مشارکت وجود داشته باشد. به هر حال دوره اول آقاي روحاني اميدهايي در جامعه به وجود مي آيد و نهايتا آقاي روحاني قول هاي بسيار زيادي را به مردم مي دهند و سطح انتظارات جامعه را به شدت افزايش مي دهند و بلافاصله پس از انتخابات آب سردي بر دل مردم و خصوصا قشر متوسط که به انتخابات دل بسته بودند، ريخته مي شود. ناکامي هايي که اتفاق مي افتد و قول هايي که زمين مي ماند کم کم زمينه هاي اعتراض گسترده را شکل مي دهد.
وي ادامه داد: در سال 96 اولين اعتراضات گسترده را داريم و وارد فاز جديدي از اعتراضات مي شويم که به شدت خشونت بار است؛ يعني شايد سال هاي 78 و 88 خشونت پرهيز است ولي با ورود اعتراضات به سمت طبقات محروم تر يا کم برخوردارتر، با اعتراضات خشونت آميز مواجه مي شويم. 98 عملا اوج اين جريان اعتراضي افرادي است که به وضعيت معيشتي سخت گرفتار هستند و کمبودهايي دارند ولي هر روز ديديم که دامنه اعتراضات گسترده تر شد و به مناطق محروم تر و شهرهاي کوچک تر رفت و به تدريج يک گستره کشوري را فرا گرفت؛ و اين برخوردها خاطره بسيار ناميموني را در تاريخ ايران رقم مي زند.
معيدفر اظهار داشت: نهايتا مجموعه اين اعتراضات وقتي به سال 1400 مي آيد چندين نوع اعتراض نسبتا مدني و البته برخي هم با خشونت در خوزستان و کشاورزان اصفهان داريم که اينها تقريبا حالت محلي يا منطقه اي دارد. از سوي ديگر اعتصابات متعدد يا اعتراض مدني بازنشستگان، کارگران هفت تپه و کارگران جاهاي ديگر را داريم. تقريبا مي شود گفت به طور پيوسته اين اعتراضات دارد فراگير مي شود و همه شهروندان کل کشور را در بر مي گيرد و اگر سال 88 عده اي به آقاي احمدي نژاد رأي دادند، عملا همان افراد هم به اين جريان اعتراضي پيوسته اند و تقريبا اعتراضات همه شمول شده است.
وي تأکيد کرد: از آخر شهريور که مرگ مهسا اميني اتفاق مي افتد وارد فاز جديدي مي شويم. به اعتقاد من جنس اعتراضات در اين دوره از هر جهت يک تفاوت اساسي با دوره هاي گذشته پيدا مي کند. به لحاظ زماني، الآن دو ماه است که اين اعتراضات پيوسته و روزانه دارد استمرار پيدا مي کند و به لحاظ مکاني هم مي شود گفت که حتي شهرهاي 20 هزار نفري و 30 هزار نفري را هم در بر گرفته است جايي از ايران نيست که درگير اعتراضات نشده باشد. از نظر گروه هاي اجتماعي هم اگرچه زنان و جوانان در محور اين اعتراضات قرار دارند، ولي به يک عبارت مي توانيم بگوييم تمام گروه هاي سني ديگر با توجه به زمينه گسترده اعتراضاتي که از قبل وجود داشته، همدلي دارند. اين همدلي را در شعارهاي شبانه مي شنويم و در مراسم تشييع کشته هاي اين اعتراضات و در کنار زندان ها براي کساني که بازداشت شده اند به صورت گسترده مي بينيم؛ يا فعاليت هايي که اقشار مختلف انجام مي دهند و مي بينيم هنرمندان و ورزشکاران در گروه هاي سني مختلف دارند نسبت به اين اعتراضات عکس العمل نشان مي دهند.
رئيس انجمن جامعه شناسي ايران افزود: به نظر مي رسد اگرچه زنان و جوانان در ميدان اصلي اعتراضات قرار گرفته اند و به طور پراکنده گروه هاي سني ديگر هم هستند، اما در واقع پشتوانه اينها گروه هاي سني هستند که خودشان را ناکام يافته اند؛ پدران و مادراني که در واقع خودشان را پيوسته در دوره هاي زماني مختلف ناکام ديده اند و الآن احساس مي کنند جوانان آنها دارند عملا با شجاعت خودشان جنبه هاي ناخودآگاه تقاضاها و درخواست هاي آنها که سرکوب شده و مورد بي توجهي قرار گرفته را بازنمايي مي کنند. بنابر اين اگر اين پشتوانه و حمايت از گروه هاي سني ديگر نبود قطعا جوانان نمي توانستند اين مدت کار را ادامه بدهند و همچنان در ميدان باشند.
وي اظهار داشت: اگرچه بعضي ها راجع به گروه هاي سني گفته اند که ما شاهد يک «شکاف نسلي» هستيم، ولي تحقيقات من نشان مي دهد که اين شکاف، «شکاف نسل تاريخي» است و «شکاف نسل سني» نيست. يعني به عبارتي ما شاهد يک شکاف عميق فرهنگي و نسلي هستيم بين گروه هاي جوان، ميانسال و سالمندي که با ارزش هاي دهه 50 هويت پيدا کرده اند با گروه هاي جوان، ميانسال و سالمندي که خودشان را در هويت جديد شناسايي کرده اند و به تدريج هر هر روز دارد شديدتر و وسيع تر مي شود. بر اساس آمارهايي که از نگرش هاي سه گروه سني انجام شده، هرچه جلو آمده ايم درست است که ارزش هاي جوانان نسبت به ميانسالان و سالمندان کمي متفاوت است اما گروه هاي سني ديگر هم دارند به آنها نزديک مي شوند و آنها هم خودشان را با آرمان ها و انديشه هاي جديد وفق داده اند.
معيدفر تأکيد کرد: به لحاظ گستردگي طبقاتي، يک نکته بسيار حائز اهميت است و اتفاقا ديدم در يک جايي اشاره شده بود که چگونه استفاده از موبايل، اينترنت و فضاي مجازي، خصوصا در دو سه سال اخير باعث شده که تقريبا اين فضا به تمام اقشار حتي محروم سرايت کند و امروز مشاهده مي کنيد که بالا، ميانه، پايين و حاشيه شهرها درگير هستند. يعني به عبارتي اتفاقي که در دوره اخير افتاده نخ تسبيحي شده که تمام طبقات اجتماعي با پايگاه هاي اجتماعي مختلف را به هم متصل کرده که در گذشته نمي توانستيد چنين پيوستگي را در گروه ها و طبقات اجتماعي مختلف ببينيد. يعني وارد يک فاز جديد شده ايم که به تدريج نيروهاي برخورد کننده باعث شدند که اين حرکت يک انسجام و هويتي پيدا کند و تبديل به يک جنبش شود. اتفاقي که در سال 98 افتاد آلارمي بود که يک پوست اندازي دارد اتفاق مي افتد و متأسفانه کسي نتوانست آن را باور کند.
وي اظهار داشت: ايران هميشه در ورود به دوران مدرن داراي يک پيش ذهنيت يا پيش زمينه فکري بوده تا ورود به دنياي مدرن را با يک هويت پيشيني آغاز کند. بنابر اين، يا يا هويت باستاني و يا با هويت اسلامي مي خواسته که اين ورود را انجام بدهد بوده و با يک هويت پيشيني مي خواسته اين ورود را انجام بدهد؛ نتايجي که در هر دوره به دست آمده شکست بوده است. باستان گرايي و غرور ملي دوره پهلوي به کجا انجاميد؟ در دوره اسلامي هم اين غرور کار جامعه را به اينجا رسانده که اينقدر شکاف هاي عميق اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي را در همه ابعاد پيدا کرده است. عملا به نظر مي رسد که ما وارد دنياي جديدي شده ايم که به هيچ وجه نمي خواهد بر مبناي هويت هاي پيشيني وارد دنياي مدرن شود. اگرچه به حدي داراي زمينه هاي ارزشي و فرهنگي در گذشته هست، ولي بدون پيش داوري و هرگونه ذهنيت قبلي پذيرفته که ما بايد وارد دنياي مدرن شويم و ارزش هاي خاص آن را بپذيريم.
رئيس انجمن جامعه شناسي ايران با اشاره به اينکه اساس اين جبنش بر «زندگي» و «تعامل با دنيا» است، گفت: شايد خيلي ها معتقدند که ايران هم چين، روسيه يا ونزوئلا است؛ ايران به کل متفاوت است و بر اساس شرايط جغرافيايي و استراتژيکش هميشه مبدأ تحول بوده و اينجا همواره جامعه در حال تحول و پوست اندازي است. وقوع اين همه انقلاب و جنبش در تاريخ 120 ساله اخير شاهد همين است که اساسا ايراني دائم در حال تغيير و دگرگوني است و عملا فرهنگ سنتزي اين منطقه هم نشان دهنده چنين وضعيتي است.
وي افزود: به نظر مي رسد که اين جنبش توانسته خودش را حقنه کند و تقريبا همه بپذيرند که اتفاقي افتاده اما هر نوع افزودني بر اين جنبش مي تواند آن را دچار زوال کند. اينکه اين جنبش در صدد است انقلاب شود، بدون در نظر گرفتن مباني ديگر چنين انقلابي، مي تواند براي آن خطرساز باشد. هر نوع چيز ديگري چه در داخل و چه در خارج بر اين جنبش بار شود آن را بر زمين خواهد زد و مي تواند آن را به عنوان يک تجربه ناموفق در تاريخ اين کشور ثبت کند. اگر اين جنبش مباني خودش را بپذيرد و بر پايه آن حرکت کند مي تواند براي آينده کشور تحول ساز و يک نقطه عطف در تاريخ کشور باشد. اگر واقعا اين جنبش واقعا فهم شود و کساني که مي توانند از لحاظ تفکر به آن کمک کنند مي تواند حفظ شود ولي اگر درگير تندروي ها شود مي تواند مثل بقيه اتفاقات ديگري که در کشور ما افتاد، به عنوان يک تجربه ناموفق باشد./ جماران