اشک‌ها و لبخندها در شب «ایران»

مجید ابهری
از قدیم گفتهاند که توپ گرد است و زمین دراز، باید منتظر هر اتفاق تلخ وشیرین در عرض ۹۰ دقیقه وقت استاندارد و شاید بیش از چندین دقیقه وقت اضافه و تلف شده باشیم. از قدیم شور، حال و فریادهای تماشاچیان گرمابخش مسابقات و قوت بخش بازیکنان بود. در مسابقات داخلی بسیاری از طرفداران، علاقمندان فوتبال و تیمهای مورد علاقهشان با تحمل دشواریهای سفر در سرما، گرما و مشکلات سفر و هزینههای مربوطه به تماشا و تشویق تیم کشورشان یا مورد علاقهشان باشند. نکته مهمتر از همه، اینکه خیلی از این افراد بهخاطر مشکلات مالی حاضر نیستند خانواده خود را به سفر برده و موجب خوشحالی آنها شوند. اما حاضرند با تحمل دشواریهای ریز و درشت وصرف مبالغ مختلف به تماشای مسابقات به کشور یا به قاره دیگر به تماشا روند. در کشور تیم فوتبال به تنهایی برابر ۹۰ درصد تیمها و رشتهها، هزینه به مردم وکشور تحمیل میکنند. تقریبا اکثرا نیز از انجام این مخارج راضی هستند.

تیم ملی یعنی یک تیم منتخب از فرزندان یک کشور با تفاوتهای مختلف فرهنگی، جغرافیایی و تنها مشترک در یک خصوصیت که آنهم ایرانی بودن است. برد این تیمها، برد خود و فرزندانشان تلقی کرده و از شکست و باختشان اشک بر چشمانشان مینشیند. همین وضع مشترک است که پیر و جوان، خرد وکلان، ترک و کُرد و بلوچ و گیلک، مازنی، لُر و قشقایی، شهر نشین و روستایی خودرا صاحب این و حامی آن میدانند. واقعا مارا چه میشود؟ بر ملیت و باورهای ملی و معنوی ما چه آمده؟ لباسهای یکدست و یکرنگ تماشاچیان و طرفداران ولز و حمایت یکپارچه و یکصدای آنها، اشک به چشمانمان و هر  انسان دلسوز و وطن دوستی مینشاند. متاسفانه در روزهای اخیر که بازیهای تیم ملی در جام جهانی اتفاق افتاد حضور ایران نیز در این مسابقات به فال نیک گرفته شد. چرا عدهای دوست دارند تیم ملی ایران در مسابقات شکست بخورد؟ از دادن شعار های آزار دهنده نیز خود داری نمی کنند؟ اگر از آنها بپرسیم تیم ملی چه ربطی به وقایع اخیر دارد؟ با شگفتی پاسخ می دهند: چرا هنگام عزیمت به مسابقات تیم ملی به دیدار رئیس جمهور کشور رفتند؟! خوب پس کجا باید می رفتند؟ اگر به دیدار رئیس جمهور گواتمالا می رفتند آنها راضی می شدند؟

یعنی بعضیها حتی به اندک شادی برای مردم نیز بخل میورزند. یک شبکه ماهوارهای نیز که حتی ساکنان جنگلهای آمازون نیز در نوکری و وابستگی آنها به لابی صهیونیسم شک ندارند . از بازیکنان تیم ملی خواستند که در صورت زدن گل به حریف شادی نکرده و پارچه سیاه به بازو بنندند!. شما به وجدان و شرفتان سوگند میدهم آیا هیچ بیشرفی میتواند این خواسته را از ایرانیان داشته باشد؟ بر ملیت و باورهای ملی و معنوی ما چه آمده؟

چرا باید هر کس و ناکس بتواند ما را برعلیه معیار ها و باورهای فرهنگی ما بشوراند؟

رسانه های ما، نخبگان و مسئولان فرهنگی تا کی قرار است در مقابل اینگونه خواستههای نابخردانه مهر سکوت برلب نهند، بحث ما اصلا ارتباطی به سیاست و کشمکشهای موجود ندارد، دنیا نظارهگر رفتارهای ما در قطر است و مشکلات ما جای خود، اما اینگونه حرکات اصلا قابل توجیه نیست و باید در مسابقات باقیمانده جبران این رفتارهای آزار دهنده و اهانت آمیز را بدهیم.

آسیب شناس

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه