انتقاد و انتقاد پذیری
رضا حقپناه
آرمان امروز - نقادی و نقد پذیری در راستای پرسش گری و پاسخ گویی، برای کمال و اصلاح اجتماع، سرمایهای است بس گرانبها. شناخت کاستیها و نواقص و تلاش در جهت رفع آنها، گامی مقدس در مسیر فلاح فرد و جامعه است. به جای پاسخ گویی خود را به نادانی زدن، پرده پوشی بر آنچه بوده و هست یا انکار نواقص و مشکلات، واقعیتها را عوض نکرده و دردی را درمان نمیکند. مدیریت مبتنی بر دیانت و خرد و هیأت حاکمهی ارزش مدار و الهی، همواره در جستجوی آن است که در مسیر تکاملی خود، آفتها و آسیبها را بشناسد و بزداید. اگر فرهنگ نقد و انتقاد پذیری رایج گردد، آداب و مرزهای روایی و ناروایی انتقاد و ویژگیهای ناقدان روشن شود و ناقدانی بنیاد بصیر به عرصهی نقد ورود یابند، بسیاری از تنشها و کشمکشها فروکش کرده و بسیاری از ضعفها، نقصها و کاستیها زمینهی ظهور نمییابند. به خصوص اگر مدیران از لاک خودمطلقانگاری و خودبرتربینی درآمده و معتقد باشند که در معرض خطایند، به سادگی در مییابند که هیچ کس بینیاز از تذکر و انتقاد از ناحیهی دیگران نبوده و حتی امام علی علیهالسلام ، با آن مقام عصمت و عظمت، از مردم میخواهند تا از ابراز سخن حق و خیرخواهی نسبت به روش حکومت خودداری ننمایند. (فیضالاسلام، 1351 ، خطبهی 207) و میفرمایند: «مردمی که خیرخواه یکدیگر نیستند و از خیرخواهان نیز استقبال نمیکنند، از سعادت و بهروزی بدورند.» (آمدی، 1997 ، ج 7 ، 372) و نیز میفرمایند: «بدترین برادران دینی تو آنانی هستند که با چرب زبانی و دورویی با تو رفتار میکنند و عیب تو را از خودت میپوشانند.» (محمدی ری شهری، 1363 ، ج 7 ، 146) و در جای دیگر میفرمایند: «کسی که زشتیت را از تو پوشیده دارد، دشمن تو است.» (محمدی ری شهری، 1363 ، ج 7 ، 350) کسانی هم که مورد انتقاد واقع میشوند، نباید نقد و انتقاد را کینه و عداوت تلقی کنند و آن را تضعیف موقعیت خود بدانند، چرا که در یک چرخهی صحیح نقد و انتقاد پذیری، منتقد برادری دل سوز، تیزبین و خیرخواه است که با نمایاندن نواقص و کاستیها به دنبال بهبود وضعیت موجود است. براین اساس، مقولهی نقد را گشوده و آداب و وظایف ناقدان و نقد شدگان را در راستای برآوردن عملی امر پاسخ گویی به معرض بررسی نهادهایم و کوشیدهایم تا این فرهنگ را در جامعه، به عنوان یک رسالت، مطرح نماییم. نقد و انتقاد به معنی جدا نمودن دینار و درهم، سره از ناسره، جدا کردن کاه از گندم، به گزینی، خردهگیری و آشکار کردن زیباییها و کاستیهای یک اثر به کار رفته است (معین، مادهی نقد). نقد سخن یعنی اظهار کردن عیبها و محاسن آن (المنجد، مادهی نَقَدَ).
سنجش و ارزیابی و بررسی، همراه با عدل و انصاف، در پدیدههای اجتماعی و نگرش دوسویه به رفتارها و عملکردها، یعنی دیدن درد و ارائهی درمان، با قصد پالایش و نجات حقیقت، چیزی از نفوذ باطل و برگرداندن فرد یا امری از آمیختگی به ناخالصی و غش، به سوی خلوص و فطرت ناب، از مقومات نقد صحیح است. بنابر این نقد و انتقاد، حرکتی اصلاح گرانه است. هدف از انتقاد، پاره کردن و مثله کردن افکار دیگران و برهم زدن آرامش و امنیت جامعه و مردم نیست، بلکه هدف، ارج نهادن به کار مثبت دیگران و یادآوری رواها و نارواها در کنار هم است. از این رو، وجههی دیگران را خراب کردن و دامن زدن به تهمتها و بدبینیها و پدیدآوردن جو بدبینی را نمیتوان نقد و انتقاد دانست. زیرا عیب گرفتن آسان است، ولی بیان عیب به گونهای که به اصلاح صاحب عیب انجامد، کاری است بزرگ و دشوار.
خواجه عبداللّه انصاری میگوید: عیب از یار بیندازند، اما یار را به عیب نیندازند. (یعقوبی، 1378 ، 145)و شهید مطهری قدسسره ، در تعریف و تفسیر نقد و انتقاد، مینویسد: قوهی نقادی و انتقاد کردن، به معنای عیب گرفتن نیست. معنای انتقاد، یک شیء را در محک قرار دادن و به وسیلهی محک زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است. (مطهری، ج 1 ، 285)
ایشان در جای دیگر به این نکته اشاره میکند که در گذشته داد و ستد با نقره و سکه زده شده انجام میگرفت، کسانی بودند که سرب را به گونهی پول رایج سکه زده و با پولهای نقره میآمیختند. در کنار اینان افراد خبره و کارشناس، به عنوان صراف، در جامعه وجود داشتند که سکه شناس بودند و سکههای طلایی یا نقرهای خالص را از ناخالص جدا میکردند. (مطهری، 1364 ، 194) بعدها این واژه در مورد کسی که افکار و عملکرد دیگران را بررسی میکرد و نقاط ضعف و کمال را میشناساند، به کار رفت.
اندیشه حوزه