ميرطاهر موسوي، عضو هيأت علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، نيز در اين نشست با تسليت جانباختن تعدادي از جوانان کشور در اعتراضات اخير، گفت: به نظر مي رسد نکته ناگفته اي در مورد اعتراضات باقي نمانده و مهم گوش شنوايي است که اين مطالب را دريافت و فهم کند و مبناي عمل و تغييرات قرار بدهد. اما متأسفانه مطالبي که در جلسات مطرح مي کنيم مبتني بر داده هاي قطعي نيست چون زمان کافي براي پژوهش نبوده و هم اينکه امکان پژوهشي در اين زمينه فراهم نمي شود. شناخت اين جريان اجتماعي و جنبش تمام عياري که من ترجيح مي دهم اسم آن را «جنبش ترکيبي» بگذارم، احتياج به مطالعات، بررسي ها، پيمايش ها و گفت و گوهايي دارد که هم زمان مي خواهد تا اين جنبش بتواند ابعاد خودش را بيشتر نشان بدهد و هم اينکه بشود در اين زمينه تحقيق و پژوهش کرد.
در هر جامعه اي «اعتراض» جزو حقوق اوليه شهروندان است
وي تأکيد کرد: به هر حال در هر جامعه اي «اعتراض» جزو حقوق اوليه شهروندان است. نسبت به حاکميتي که در جامعه مستقر هست، همان طوري که شهروندان مي توانند اظهار اعتماد و قدرداني از حاکميت داشته باشند، مي تواند اظهار اعتراض خودشان را هم به شيوه هاي مختلف داشته باشند. حتي اگر اين حق اعتراض گاهي به هيجاناتي هم کشيده شود، اصالت با حقوق بشر و کرامت و منزلت انسانها است.
اين روزها خط کشي مغالطه آميزي بين اعتراض و آشوب مي شود
موسوي يادآور شد: اين روزها خط کشي مغالطه آميزي بين اعتراض و آشوب مي شود؛ در حالي که در جامعه ما اجازه اعتراض داده نمي شود. لذا در خصوص اين مغالطه که ما با اعتراض موافق ولي با آشوب مخالف هستيم.
عضو هيأت علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي در ادامه، در خصوص چيستي و تبارشناسي اين جنبش نيز گفت: پايه تشکيل اين جنبش به انقلاب سال 1357 برمي گردد و وعده هاي بسيار محکمي که سال 57 توسط کارگزاران اصلي انقلاب در زمينه آزادي هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، قومي، ديني، مذهبي، عقايد و ايدئولوژي هاي مختلف داده شد. نماگرهاي اصلي کشور و قضاوت افکار عمومي نشان مي دهد که بخش قابل توجهي از اين وعده ها نه تنها تحقق نيافته است. نسل جوان در اصل دارد حافظه پدران خودش را به صورت هيجاني و واقعي در کف خيابان بيان مي کند.
پياده شدن عدالت در ايران قرين با موفقيت نبوده است
وي تصريح کرد: نماگرهاي مختلف نشان مي دهد که پياده شدن عدالت در ايران قرين با موفقيت نبوده و حتي رهبري هم دو سال قبل در يکي از سخنراني ها اشاره کردند که ما مي پذيريم در زمينه عدالت موفق نبودهايم. شما فقر و نابرابري ها را در نظر بگيريد. در بخش هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، قومي، فرهنگي، منطقه اي، جنسي، اديان و مذاهب اين نابرابري ها نشان از يک سلسله ناکامي ها دارد و يک سؤالي براي من به عنوان دانش آموز جامعه شناسي مطرح است که در اين کشور چند برنامه توسعه بنا است اتفاق بيفتد تا يک توسعه قابل قبول را در کشور شاهد باشيم؟ بعد از شش برنامه توسعه معلوم نيست به کجا رسيده ايم. اين اشکال در حافظه جامعه مي ماند که بالأخره اين سيستم دارد به کجا ميرود؟
سرمايه اجتماعي در ايران کم هست و سمت فلش آن به سمت بسيار کمتر
پژوهشگر و جامعه شناس به چه زباني بايد اين را به حکمرانان تفهيم کند که افول اجتماعي در ايران دارد اتفاق مي افتد؟
موسوي افزود: بارها و سال ها در جلسات مختلف همه گفته اند و فرياد زده شده که سرمايه اجتماعي در ايران کم هست و سمت فلش آن به سمت بسيار کمتر است. 85 کم بوده و 93 به صورت هيجاني ناشي از انتخابات يک افزايش کاذب داشته و 97 به شدت نزول کرده است؛ اين کاهش دمادم جامعه را دچار شرايط نامتعادل مي کند. 44 درصد از مردم در سال 85 اعتقاد داشتند که مسئولين هيچ کاري براي رفع تبعيض کشور نخواهند کرد، سال 93 به 63.8 درصد رسيده و در سال 93، 79.4 درصد از شهروندان ايراني مي گويند که دولت و مسئولين در جهت رفع تبعيض کاري نخواهند کرد. در خصوص اميد به آينده، در سال 85، 29 درصد، سال 93، 43.8 درصد و سال 97، 62.8 درصد از مردم گفته اند که وضع ايران بدتر خواهد شد.
وي تأکيد کرد: پژوهشگر و جامعه شناس به چه زباني بايد اين را به حکمرانان تفهيم کند که افول اجتماعي در ايران دارد اتفاق مي افتد؟ يک بار بايد مشخص شود چقدر از عدم تحقق وعده ها مربوط به وعده دهندگان است و چقدر به هسته هاي سخت قدرت مربوط مي شود که هر اميدي را از بين مي برند؟ در همين پيمايش ها تمايل و اعتقاد مردم به اينکه بايد در ايران دموکراسي اتفاق بيفتد، 92 درصد است. اين جنبش اجتماعي در اين بيم ها و اين اميد 92 درصد نشسته است. دهه 70 گفتيم شش جنبش زيرپوستي در ايران هست و مي تواند آينده ايران را تحت تأثير قرار بدهد. اين شش جنبش الآن ديگر زيرپوستي نيست و روي صحنه اجتماعي آمده اند. جنبش هاي فرودستان، دانشجويان، زنان، کارگران، سبک زندگي و هويت را مي توانيد به صورت مويرگي در اين جنبش ترکيبي اجتماعي جديد ببينيد.
سال 88 جنبش درون نظام بود
در هر حاکميتي وقتي اپوزيسيوني شکل مي گيرد، حکومت پول و امکانات و ساختمان و اجازه تجمع مي دهد و مي گويد تو کار کن؛ نتايجش را به من بده تا من نواقصم را دريافت کنم
عضو هيأت علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي با اشاره به اينکه اين جنبش مي خواهد يک نوع فروبستگي را از بين ببرد، اظهار داشت: من جنبش ترکيبي جديد را جمع همه جنبش هاي گذشته از 71 تا 1400 مي دانم اما حاکميت در سال 88 يک فرصت بسيار استثنايي را از دست داد. سال 88 اين جنبش درون نظام بود. در هر حاکميتي وقتي يک اپوزيسيوني شکل مي گيرد، حکومت پول و امکانات و ساختمان و اجازه تجمع مي دهد و مي گويد تو کار کن و نتايجش را به من بده تا من از طريق اپوزيسيون بتوانم نواقصم را دريافتکنم.
طبقه متوسط طي 20 و چند سال اخير به شدت تخريب شد
وي افزود: تغييرات گسترده اي در جهان و ايران هست و نگرش ها و رفتارها تغيير پيدا کرده و 25 ميليون جوان ايراني هم مشمول اين تغييرات هستند؛ لذا اينها مي تواند مقدمه براي اين جنبش باشد. فروکاهيدن اين جنبش به صرف جنبش زنان يا جوانان يک خطاي فاحش است. البته طلايه دار و پيش آهنگ اين جنبش زنان و جوانان هستند، اما ساير گروه هاي اجتماعي و حتي نسلي به صورت فعال حضور دارند و نقطه اي که در اين ايام مغفول باقي مانده، «طبقه متوسط» است. طبقه متوسط طي 20 و چند سال اخير به شدت تخريب شد و تلاش کردند از گردونه خارجش کنند و طبقه متوسط از بين نرفت و بلکه به دهک هاي پايين اجتماع ريزش کرد و به نظر مي آيد در اين جنبش از جمله کنشگران بسيار مؤثر و فعال است.
موسوي تأکيد کرد: در نظام حکمراني ما اتفاق مهمي افتاده و آن اتفاق مهم، زمينه ساز اين جنبش فراگير اجتماعي است. نظام تدبير و حکمراني گويي توان حل مسائل کليدي و حتي مسائل متوسط جامعه را ندارد و در سطوح مختلف مشکل داشته ايم و عملا نمي توانيم مسائل را حل کنيم. سال 96، 100 بحران را در کشور شناسايي کردند و 10 ابربحران قطعي شد. يک نهاد گزارش بدهد که چه اتفاقي براي اين 10 ابربحران افتاد؟ همه سر جاي خودش هست. 21 سال است داريم مذاکره مي کنيم.
يک انقلاب معرفتي دارد رخ مي دهد
اسماعيل خليلي نيز در اين نشست به اشاره به اينکه از حمله مغول در قرن ششم به بعد مسأله اصلي فرهنگ قبيله اي «فتح» است و مي خواهد همه چيز را فتح کند ولي فرهنگي زنانه در پي «زندگي» است و بنابر اين امکان امر اجتماعي براي آن محقق مي شود و مي تواند امر اجتماعي خلق کند. حتي در يک جايي مثل کتاب سال شريعتي دارد فرهنگ قبيله را بازتوليد مي کند. ايدئولوژي هاي موجود در سازمان هاي چريکي در آستانه انقلاب اسلامي هم اتفاقا هيچ تعارض اصولي با فرهنگ قبيلهندارد.
اين کارشناس مسائل اجتماعي افزود: اتفاقا فرهنگ زنانه هيچ مشکل اصولي با مدرنيته ندارد. چون در طول تاريخ، به ويژه پس از دوراني که مردسالاري آغاز مي شود، همچنان که او نيست، پذيرش هم دارد نسبت به تمامي عناصر فرهنگي که با او تعامل دارد و مشکل اساسي با فرهنگ هاي ديگر ندارد و به همين دليل توانسته «نبوغ بقا» داشته باشد. اين فرهنگ يک کار مهم بعد از 57 انجام داد. زماني که ايدئولوژي ها جلوي هم صف آرايي مي کنند، جامعه را از صحنه جنگ بيرون مي کشد و از تبديل شدن ايران به يک حمام خون جلوگيري مي شود. در حالي که جامعه استعداد داشت و هيجان انقلاب هم دامن مي زد، جامعه عقب گرد مي دهد به نسل جواني که در صحنه هست و از پيوستن آنها به اين جنگ خونين داخلي جلوگيري مي کند.
وي ادامه داد: آمدن سرمايه داري در جهان زمينه بسيار مهمي فراهم کرده که زنان به خودآگاهي تاريخي برسند و دارند اين خودآگاهي تاريخي را به تئوري و دستورالعمل زندگي تبديل مي کنند؛ صحبت جدي دارند راجع به اينکه ما بايد فيزيک، شيمي و رياضي زنانه ايجاد کنيم و بنيادهاي معرفتي تاکنوني جهان را دارند به چالش مي کشند. گويي اين دو رودخانه در جهان و ايران جاري بوده اند، با هم تلاقي کرده اند و آنچه ما در جامعه امروز مي بينيم يکي از نمودهاي جدي تلاقي اين دو رودخانه است؛ از يک طرف موج سوم تافلر و از يک طرف جريان زنانه است؛ که اين جريان زنانه با جنبش هاي محيط زيست، عدالت خواهانه، منطقه اي و زبان مادري پيوند عميق دارد.
خليلي با بيان اينکه يک انقلاب معرفتي دارد رخ مي دهد، اظهار داشت: اين انقلاب معرفتي فقط در قالب آمدن به خيابان نيست و اصلا آنها جهان را طور ديگري مي فهمند که با تجربه نسل هاي پيشين متفاوت است. شيء بودن جنس زن ديگر اصلا براي آنها جايگاهي ندارد. نسل انقلاب يک کار بزرگ کرد و براي اولين بار سهراب کشي برعکس شد. طليعه آن به شکلي با شليک ميرزا رضا کرماني به ناصرالدين شاه آغاز شد تا جايي که ما شاه را برداشتيم ولي او را نکشتيم؛ ولي در انقلاب 57 شعار «مرگ بر شاه» به ميدان آمد که ديگر از مسأله خلع شاه از سلطنت رفت. اين تسويه حسابي بود که به نوعي با پدر سالاري در سال 57 صورت مي گيرد.
جامعه ايران يک جامعه جنبشي است
حسين سراج زاده، عضو هيأت علمي دانشگاه خوارزمي، نيز در اين نشست گفت: فکر مي کنم مواجهه جامعه شناسان و دانشگاهيان با موضوعاتي مثل جنبش هاي اجتماعي اخير و تحولاتي که جامعه ايران امروز شاهدش هست، بايد مبتني بر شناخت واقعيت باشد و همين طور مسئوليت علمي اجتماعي براي بهبود وضعيت و حرکت به سمت يک جامعه آبادتر، آزادتر و رها از چيزهايي که اين جنبش هاي و اعتراضات براي آن صورت مي گيرد.
وي افزود: با توجه به اينکه ما در جريان تحولاتي هستيم که شناخت دقيق اين جنبش اعتراضي نيازمند اطلاعات ميداني دقيقي هست که فعلا دسترسي به آنها مشکل است، بسياري از بحث هايي که مطرح مي شود جنبه فرضيه اي دارد که ممکن است بر اساس تخيل علمي يا جامعه شناسانه صورت بگيرد. دوم اينکه مي دانيم کار اهل جامعه شناسي صرفا شناخت نيست و اين شناخت براي يک مسئوليت اجتماعي براي بهبود زندگي مردم هست و بايد يک سويه ايده رهايي بخش داشته باشد. اما بايد به اين اضافه کنيم، همان طور که ما امروز با يک جامعه متکثر روبه رو هستيم، اين تکثر در ديدگاه هاي اهل علم و دانشگاهيان هم وجود دارد و چه بسا به تبع آن راه حل هايي هم که براي بهبود شرايط جامعه ارائه مي شود تفاوت هايي داشتهباشد.
سراج زاده يادآور شد: معمولا در شرايطي که هيجاناتي جامعه را فرا مي گيرد و شور کنشگري تحول خواهانه متمايل به تحول انقلابي پيش مي آيد، گرايش به تماميت خواهي و مطلق پنداري در تحليل و روش هم پيش مي آيد و گاهي فشارهاي هنجاري ناشي از آن باعث مي شود که برخي افراد نتوانند يا نخواهند که ابراز نظر کنند. ما اين را در تجربه انقلاب دهه 50 داشته ايم و بايد از او بياموزيم که اين شرايط عرصه را براي گفت و گوها و تحليل هاي متفاوت براي رسيدن به راه حل هاي اجماعي را ببندد.
وي با اشاره به اينکه نزديک دو ماه است که درگير يک جنبش گسترده مردمي هستيم، اظهار داشت: گاهي تحليل ها به اين سمت تمايل پيدا مي کند که کل اين حرکت و جنبش براي اين است که دست هايي از بيرون در کار هستند که نظام سياسي را تهديد کنند. اما طيف گسترده اي از تحليل ها وجود دارد که مبناي اينها را اساسا درون جامعه ايران مي بينند و تغيير و تحولاتي که چند دهه اخير در جامعه رخ داده و به خصوص شرايطي که از نظر اقتصادي، اجتماعي و سياسي که سال هاي اخير جامعه مواجه بوده است. اگر نگاه تاريخي داشته باشيم حتي عقبه آن را هم مي شود در مشروطيت و مواجهه جهان سنتي با دنياي مدرن بدانيم.
عضو هيأت علمي دانشگاه خوارزمي ادامه داد: اگر بخواهيم در سطح بحث سياسي و اجتماعي نزديک به موضوع بپردازيم، به درستي اشاره شد ما در شرايطي هستيم که قشرهاي مختلف اجتماعي، طبقات مختلف، گروه هاي مختلف سني و گروه هاي مختلف قومي و همين طور صاحبان سبک هاي زندگي مختلفي که دوره اخير در جامعه شکل گرفته اند و برجسته هم شده اند، به روز بدتر هم شده و اين مطالبات به صورت انباشته شده اي همه آن گروه هاي مختلف اجتماعي را در بر گرفته و به تدريج ديدگاهي به وجود آمده که انگار سيستم حکمراني و رويه ها و رويکردهاي مديريتي از عهده پاسخگويي به اين مطالبات بر نمي آيند. به همين دليل حداقل از دهه 70 با پويش ها و جنبش هايي براي اصلاح مواجه هستيم؛ و کوشش براي اينکه ساختار سياسي به نحوي اصلاح شود که توانايي برآوردن مطالبات توسعه اي و گرايش هاي به خصوص نسل هاي جديد براي يک زندگي آبرومند، آباد، مبتني بر به رسميت شناخته شدن را برآورده کند.
سراج زاده گفت: سال ها است که در گفت و گوهاي جامعه شناسانه و اهل علوم اجتماعي صحبت از اين شده که جامعه ايران يک جامعه جنبشي است. انواع و اقسام جبنش هاي بالقوه در آن وجود داشته که به تدريج ظهور و بروز پيدا کرده اند. يعني انواع و اقسام مطالبات حل نشده اي وجود دارد که اين پويش ها و جنبش ها براي حل آنها ايجاد مي شود. همواره نگاه همه اين جنبش ها اصلاحي بوده و تمايل داشته اند که درون ساختار بتوانند مطالبات خودشان را برآورده کنند.
فوت مهسا اميني جرقه اي بود
عضو هيأت علمي دانشگاه خوارزمي تأکيد کرد: در واقع فوت مهسا اميني جرقه اي بود و به دلايل مختلف اين ظرفيت را داشت و به نوعي وجدن بيدار جامعه ايران را نشان مي داد که به هر حال حساس بود به مرگ جواني که برداشتش اين بوده که مظلومانه اتفاق افتاده و نبايد اتفاق مي افتاد. البته در کنارش رويدادهاي ديگري که قرين و همراه او بود، شرايطي را فراهم کرد که جنبش هاي مختلف با همديگر تلاقي پيدا کردند و امروز دارند مطالبات خودشان را ابراز مي کنند. به نظر من سرنوشت آينده ايران بسيار به دو موضع گيري بستگي دارد يکي اينکه آيا کماکان نظام حکمراني با همان کليشه هاي متداول تحليلي مي خواهد با موضوع برخورد کند که بدون توجه به همه اين زمينه هاي داخلي مي خواهد موضوع را ارتباط بدهد به توطئه اي که دارد از بيرون اتفاق مي افتد و کماکان فرصت هاي طلايي براي تغييرات بنيادي را ناديده بگيرد و بر ادامه مسير به همان سياق سابق اصرار بورزد؟
سراج زاده اظهار داشت: اميدوارم اين توجه وجود داشته باشد که ما با روش هاي مدني و استقبال از مطالبات همه گروه هاي مردم بايد اين مسير را طي کنيم؛ درون زا و مبتني بر نيروهاي داخلي؛ و اين دو جنبه بتواند سنتزي را در جامعه ايران ايجاد کند که ما از اين شرايط بحراني عبور کنيم.
جماران