همراستاي پنجمين همايش کنکاشهاي مفهومي و نظري دربارة جامعة ايران
1. مهمترين ويژگي جامعه ايران در تاريخ معاصر چيست؟
مواجهه مستقيم ايران با واقعيتهاي دنياي جديد در اوايل قرن 19م. / اوايل قرن 13 هـ. ش. پس از تجربة تلخ شکستهاي از روسيه تزاري و تحميل دو عهدنامة گلستان و ترکمانچاي و جدايي بخشهاي مهمي از خاک ايران آغاز شد که در آن روسيه با به کارگيري سلاحهاي جديد و بهخصوص توپخانه در ميدان نبرد با ايران، غرور و مليت ايراني را خوار و خفيف نمود تا ناکارآمدي دولتهاي قاجار و افزون بر آن، فقر و فاقة مردم جريان نارضايتي از وضعيت و شرايط موجود را در ايران آشکار نمايد. نتايج اين مواجهه و تخفيف، از سال 1284 ش. مصادف با 1905 م. با جنبشي معروف به مشروطهخواهي علني شد. اين نهضت در پي پاسخ به دو چالش عمدة تمدن ايران آن زمان بود که هم احياي ناسيوناليسم و غرور ايراني را جستجو ميکرد و هم رفاه و معيشت را در نظر داشت.
يکي از جنبههاي اساسي جنبش مشروطه به عنوان مهمترين ويژگي جامعة ايران در تاريخ معاصر اين بود که در پي تحقير ملي از طرف روسيه و تهديد حکمراني سياسي و نظام سلطنت و هم چنين فقر و گرسنگي مردم، وحدتي در ميان تمام نيروهاي مؤثر سياسي و اجتماعي درون و برون حکومتي ايجاد شد که در تاريخ ايران بينظير بود. البته هر کدام از اين طيف و جريانهاي سياسي، اين وحدت را وفق اصول و مراد خود جستجو ميکردند که ائتلاف اوليه براي مطالبة تجدد و نوگرايي ابتدا به رقابت و بعد هم به تخاصم و به توپ بستن مجلس و ترور و اعدام همراهان ديروز و مخالفان امروز انجاميد.
طيفهاي سياسي با حکمراناني چون ناصرالدينشاه و مظفرالدينشاه با عوامل اجرايي خود چون قائم مقام و سپهسالار و اميرکبير، با نخبگان روشنفکري چون ملکم خان و آخوندزاده و طالبوف و همچنين روحانيان مشروطهخواهي چون نائيني، آخوند خراساني و بهبهاني و طباطبايي، همه در همان نقطة الحاقي تحقير ملي و ناسيوناليسم و همچنين تأمين معيشت و رفاه و مبارزه با فقر و گرسنگي به هم رسيدند. اما پس از بنيانگذاري مشروطه و موفقيت اولية آن، جنگ و منازعه با همديگر را آغاز کردند. بعدها در تاريخ تحولات ايران اين وحدت موقت و انشعاب سريع در طيفهاي سياسي تکرار شد و ميتوان گفت که به يک خصوصيت بارز تحولات اجتماعي- سياسي در ايران تبديل شده است.
2. مهمترين تغيير اجتماعي ايران معاصر از ديد شما کدام است؟
يکي شکلگيري و پيروزي زودگذر نهضت مشروطه در ايران با همه تفسيرها و تحليلهاي مربوط به آن، و ديگري شکلگيري و پيروزي سريع انقلاب اسلامي 1357 که وجه مشخصه هر دو در سرعت ظهور و پيروزي زود هنگام بود. از نظر برخي مفسران، اين تعجيل يکي از علل مؤثر در ناکاميهاي بعدي در فرايند تکامل و توسعه بوده است. بدين معنا که اگر پيروزي اين دو تغيير اجتماعي بزرگ با تعلل و تأخير و پس از مواجهه با چالشهاي اساسي و عبور و گذر از آن محقق ميشد، چه بسا که بسياري از مخاطرات و موانع و احياناً ناکاميها در تحقق آرمانها و شعارهاي اصلي پديد نميآمد.
3. چه مفهومي مهمترين خصوصيت تغييرات اجتماعي ايران را وصف ميکند؟
قانون و مشروطه و مشروعهخواهي در هر دو تحول اجتماعي فوق، که هدف اصلي آن محدود کردن حوزة اختيارات حکمراني چه از طريق قانون اساسي مدرن(مشروطه) و يا از طريق بازگشت به اصول و سنت بود(مشروعه)، مفاهيم محوري در اين تغييرات اجتماعي را تشکيل ميداد. بعد از گذشت حدود يکصد سال از جنبش مشروطهخواهي و مطالبة حاکميت قانون در مناسبات اجتماعي و سياسي، همچنان اين مفهوم مورد درخواست و يکي از مسائل محوري در جنبشهاي مدني و عدالتخواهي ايران است.
4. روندهاي اصلي تغييرات اجتماعي کنوني ايران کداماند؟
چالشهاي سنت و مدرنيته در ايران که حاصل دو جريان قوي سياسي و اجتماعي مشروطهخواهي (عرفيگرايي) و مشروعهطلبي(دينداري) بوده در ادامه مسير و روند خود به تکنولوژي عصر ارتباطات و ديجيتال رسيده و فضاي مجازي، شبکههاي اجتماعي، آزادي و آگاهي فردي را توسعه داده و به عنوان مثال انقلاب جنسي اخير در ايران يکي از پيامدهاي آن است. قدرتگيري گفتمانهاي حاشيهاي و پيراموني بهخصوص در حوزه اقليتهاي جنسي و زيست جنسي و اصطکاک و رقابت آن با گفتمان رسمي در حوزه مناسبات خانواده و نفوذ و گسترش اين گفتمان از روندهايي است که تغييرات اجتماعي در ايران بخصوص در حوزة اخلاق اجتماعي را تحت تأثير قرار خواهد داد.
5. براي شخص شما کدام خصوصيت اين تغييرات، اميد آفرين و کدام بيم آفريناند؟
دنياي آينده هم پر مخاطره و هم پر اميد است. اما تضاد طبقاتي و نابرابريهاي اجتماعي و اقتصادي و شکاف بين فقير و غني در جهاني مبتني بر سايبرنتيک و ديجيتال که هزينه بهرهبرداري از آن گزاف و گران خواهد بود، طبقات فقير را به دليل نداشتن آموزشها و مهارتهاي لازم از دسترسي به منابع ثروت و توانمندي محروم کرده است و همچنان بر تضاد و شکاف و نابرابريها ميافزايد. اگرچه اميد آن ميرود که با رشد تکنولوژي، مثلاً با کاربرد سايبرنتيک و تکنولوژيهاي جديد اطلاعاتي مانند متاورس بسياري از مشکلات بشر چه به لحاظ غلبه بر مناسبات اجتماعي و سياسي، چالشهاي محيط زيستي و توليد محصولات کشاورزي و سلامت، قويتر شود، اما اين نگراني قطعي است که همين رشد تکنولوژي و کاربرد آن و توليد محصولات فرهنگي و مادي در عصر پساديجيتال فاصله فقير و غني را هم در سطح جهاني و هم در درون دولتشهرها بين طبقات اجتماعي ملي و بومي افزايش دهد؛ ايران در هر دو زمينه در معرض اين آسيب و دامنة تغييرات اجتماعي خواهد بود.
با توجه به ثروت و منابع درآمدي بالا در ايران، اين اميد وجود دارد که بتوان زيرساختهاي لازم براي رقابت در عصر جديد را مهيا کرد و راه توسعه به شيوه جديد را هموار نمود. اما نگراني اين است که برخي عناصر اصلي فعال و دخيل در مديريت کشور به طور اساسي متوجه تغييرات عصر جديد نشده و با تعلل و تسامح، عقبماندگي و رکود را دامن زنند و ايران به قعر فهرست کشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه سقوط کند.