تکرار دوباره تاریخ در سپهر سیاست ایران
- شناسه خبر: 45030
- تاریخ و زمان ارسال: 22 اردیبهشت 1403 ساعت 23:50
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
![](https://www.armandaily.ir/wp-content/uploads/2023/10/امین-جمشیدزاده.png)
امین جمشیدزاده
آرمان امروز : شاید بارها و بارها این جمله و تکمله معروف مارکس را از زبان بزرگان سیاست، تاریخ، ادبیات، روانشناسی و… به دفعات زیاد شنیده باشید و یا در نوشتهها، مقالات و همایشهای گوناگون نقل قول شده باشد ولی اگر چه مارکس به صراحت به این مسأله به صورت جدی تأکید کرده است که تاریخ دو بار تکرار میشود؛ بار نخست به صورت تراژدی و دیگر بار به ظاهر طنز، اما این قضیه در ایران در بعضی از دولتها پس از انقلاب به دفعات به صورت تراژدیک دوباره اتفاق افتاده و میافتد که آدمی را بیاختیار دچار سردرگمی و حیرت میکند که مثال ما به ازای آن را شاید به جرأت بتوان گفت که در هیچ کجای زمین نتوان نمونه و بدیل آن را مثال زد که این هم در نوع خویش کنجکاوی برانگیز است.
دولتهای هفتم و هشتم دولت اصلاحات را برگرفته از تکنوکراتها و خاصه هاشمی رفسنجانی قلمداد میکردند و دولتهای یازدهم و دوازدهم حسن روحانی را ادامه دهنده و منتج و برگرفته از دولتهای اصلاحات به شمار میآورند و اکنون هم دولت سیزدهم را حاصل ضرب دولتهای نهم و دهم محمود احمدی نژاد و در واقع دولت سوم احمدی نژاد میخوانند؛ که این مسأله تا حدود زیادی مثل درس جبر در دوران دبیرستان به سمت واقعیت و درست میل میکند که علت آن را بایستی ناشی از اشتهای سیری ناپذیر بعضی از وزراء و مدیران میانی این دولتها عنوان کرد که مثل دوزیستان سیاسی در دولتهای بعدی به صورت بطئی و فرسایشی و خزندهوار مسیر پر فراز و نشیب خویش را بیواهمه و ترس راهبردی از کالبد جامعه ادامه داده و میدهند و این متمم سیاسی که به دولتهای بعد اضافه میشود اصلاً خوشایند حال دولت در حال خدمت و فعالیت که مترصد گشایش و مرتفع کردن چالشها، مصائب و بحرانهای رو به رو است، نیست و به جز دستاوردهای معکوس و منفی و ناترازی اقتصاد و افزایش ضریب جینی و تصاعدی شدن شاخص فقر و فلاکت و بالارفتن آسیبهای اجتماعی در جامعه دردی از آلام مشترک مردمانی که در روزگار این دولتها با هزاران مصیبت و مشکل زیست کرده و میکنند حل نکرده و اگرچه ممکن است مثل قرص استأمینوفن کدئین تنها در یک بازه زمانی کوتاه مدت درد را فروکش کند و بخواباند ولی باعث تسکین پایدار این مصائب و مشکلات مبتلا به جامعه نشده است؛ مردان بزرگ سپهر سیاست ایران نظیر نظام الملک طوسی، عباس میرزا، مصدق، امیرکبیر، کاشانی، قوام و… سوای کارهای بزرگ و ماندگاری که در تاریخ سپهر سیاست این سرزمین کهن بوم و بر پرقدمت برجای نهادهاند، خطاهای فاحش و نابخشودنی نیز مرتکب گشتهاند که به راحتی نمیتوان آن را انکار کرد و از کنار آنها رد شد.
وقتی از روانشناسی سیاسی سخن به میان میآوریم با چگونگی تفکر احساس و انگیزه مردان سپهر سیاست و به اصطلاح رجال سیاسی درباره جهان سیاست آنان یعنی شناختهای سیاسی عاطفی و اجتماعی آنان سر و کار داریم؛ وزراء کابینه و رؤسای ارگانها و سازمانها چگونه با یکدیگر تعامل کرده و در یکدیگر نفوذ میکنند. برای بیشتر مردان سیاست اصطلاح نفوذ سیاسی به معنای تلاش مستقیم و عمدی برای تغییر دادن استراتژی، حل مسأله ناکارآمد سیاسی یا اقتصادی و اجتماعی، به هم ریختن خط بینظمی موجود با اصلاح آسیبشناسی سیاسی-اجتماعی ساختاری، باورها نگرشها و یا رفتارهای همتایان آنها در دولتهای موازی و یا قبلی آنها است؛ تبلیغات تلویزیونی میکوشد به ما بقبولانند فلان کالا را بخریم یا به فلان نامزد انتخاباتی رأی بدهیم. در برابر این قبیل نفوذهای سیاسی یا اجتماعی و فرهنگی آدمی به شیوههای متفاوتی پاسخ میدهد در برخی موارد که روانشناسان آن را متابعت مینامند از درخواستهای نفوذکنندگان پیروی میکنیم اما الزاماً باورها و نگرشهای خود را تغییر نمیدهیم.
واکنش کلی به حالت هیجانی در سیاست این است که آدمی به رویدادهایی که با وضع هیجانی وی همخوان باشد در هنگام تشکیل ستادهای انتخاباتی بیشتر توجه میکند و بیشتر همان وضع هیجانی را میآموزد تا رویدادهایی که با حالت هیجانیاش ناهمخوان هستند؛ پیامد دیگر اینکه وضعیت هیجانی بر ارزیابی شخص از افراد، اشیاء، رجل سیاسی مورد علاقه و رویدادهای آینده سیاسی- اجتماعی جامعه اثر میگذارد. وقتی در حالت ناخوشایند هیجانی هستیم در میزان خطرات بزرگنمایی و اغراق میکنیم اما وقتی در حالت مطبوع هیجانی هستیم خطرات را ناچیز میانگاریم بنابراین پرخاشگری در سیاست که بعضی اوقات از تریبون نمایندگان مجلس مردم شاهد آن هستند اگر چه یک نماینده طبق اصل۸۴ قانون حق اظهار نظر در تمام مسائل داخلی و خارجی را دارد ولی در واقع گرایش نمونه بار به عمل در پاسخ به خشم است هرچند ممکن است علت دیگری هم داشته باشد طبق نظریه آغازین روانکاوی پرخاشگری سایقی ناشی از ناکامی است و بنابر نظریه یادگیری اجتماعی پاسخی آموخته شده است. این فرضیه که پرخاشگری حتی در سپهر سیاست یکی از سایقهای اساسی است در بررسیهایی که نوعی شالوده زیست شناختی برای پرخاشگری یافتهاند تا حدودی تأیید شده است.