غنیمت فرهنگی با ترانه «دختر شیرازی»
- شناسه خبر: 32850
- تاریخ و زمان ارسال: 7 بهمن 1402 ساعت 23:52
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
چرا کسی اجرا گروه بهاربند را گردن نمیگیرد
آرمان امروز- وحید استرون: شاید فیلم «مکس» یا «مطرب» را دیده باشید، مضمون این فیلمهای طنز بهنوعی اندراحوال تلخ فرهنگ و هنر ایران زمین را به تصویر میکشاند. مسئولانی که آنقدر با فضای فرهنگ و هنر بیگانه هستند و خوانندگان بزرگ ایرانی را نمیشناسند، که به جای سفرای فرهنگی و کنسرتهای موسیقی فاخر، چند مطرب را معرفی کرده و آبروریزی بزرگی را بهوجود میآورند. این روزها که همایون شجریان بههمراه استاد انوشیروان روحانی در خارج از ایران کنسرت برگزار کرده، استاد شهرام ناظری و استاد فریدون شهبازیان، دل و دماغ کار کردن ندارند و مهر سکوت برلب و دستشان خورده، گروه کامکار در صورت اجرا در خارج از ایران، دور هم جمع میشوند، خبر «درگذشت هنرمندان» بیش از کنسرت آنها به گوش میرسد، هستند گروهها و خوانندگانی که بهعنوان سفرای فرهنگی ایران در برنامههای بین المللی اجرای موسیقی دارند که رزومه آنها به تعداد مراسمات عروسی و اجرای آهنگ در مراسمات پاتختی منتهی میشود.
اما موضوع امروز در گفتار مسئولان و شبکههای اجتماعی اجرای گروه «بهاربند» با ترانه «دختر شیرازی» در مسابقات جام ملتهای آسیا است. دغدغه مسئولان این است که این گروه را گردن نگیرند و با ابراز بی اطلاعی میگویند که این گروه چطور سر از ورزشگاه خلیفه دوحه درآورده است؟ اما باید به آنها یادآور شد که چطور زمانیکه ایران روزهای ملتهبی را در آذر ۱۴۰۱ پشت سر میگذاشت، اجرای ترانه «ای دل بلایی دلبر» و رقص با دف این گروه در حاشیه جام جهانی ۲۰۲۲ قطر و در کنار استادیومی که محل مسابقه ایران با آمریکا بود، آنها سفرای فرهنگی ایران و نمادی از فرهنگ غنی ایران زمین بودند؟ حالا که پس از یک سال و نیم که کشور تحولات اجتماعی زیادی را بهخود دیده، اجرای آنها با ترانه «دختر شیرازی» در داخل استادیوم و مابین دو نیمه بازی ایران و هنگ کنگ، میشود اجرای بدون مجوز؟.
آیا سیستم و ساختار برگزاری مسابقات مهم جام ملتهای آسیا آنقدر بی در و پیکر است که اگر خوانندگان و نوازندگانی که در خیابان میبینند یا بهصورت ایمیل مکاتبه میکنند، را برای آنها ویزا و اجازه اجرا در استادیوم داده میشود؟ خیلی باید خوشبینانه به این موضوع نگریست که آنها با هزینه شخصی و بدون کانال وزارت ورزش یا دیگر نهادهای فرهنگی پا به ورزشگاه «خلیفه» گذاشتهاند تا برای ۳۵ هزار تماشاگر اجرای «دخترشیرازی» داشته باشند؟. نکته بعدی در رابطه با سخنان خانم انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری است که در صفحه خود در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) نوشت: «گذشت آن زمانی که زن ایرانی را طعمه و وسیله لهو و لعب قرار میدادند. اکنون بیش از ۴۰ سال است که زنان ایران در عرصههای بلند علم و کار و فرهنگ و ورزش می درخشند و ننگ بهرهکشیهای ابزاری دوره پهلوی را با مجاهدت و تلاش از جبین زنان زدودهاند.»
اما در رابطه با این توضیحات گفت که در کشوری که به مهد موسیقی و هنر در جهان شهرت دارد، کدام خواننده بزرگ و فاخر میتواند بهعنوان سفیر فرهنگی پا به چنین عرصهای بگذارد؟ شاید کمتر کسی به یاد داشته باشد که موسیقی رسمی ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه توسط استاد شهرام ناظری با آهنگی از محمد علی چاوشی و موسیقی از استاد هوشنگ کامکار اجرا و خوانده شد. حالا نیز این ترانه و گروه را باید نمادی از فرهنگ ایران بپذیریم که اگر آنها نیز نبودند، هیچ موسیقی یا نماد فرهنگی از ایران در مهمترین مسابقات قاره آسیا اجرا نمیشد و همین نیز غنیمت است!