تیشه به ریشه «اعتماد» با این تفکر!
- شناسه خبر: 32466
- تاریخ و زمان ارسال: 3 بهمن 1402 ساعت 23:52
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
حذف سیاسی عادل، محاکمه ایرانیان دور از وطن
آرمان امروز- وحید استرون: ظاهرا برخی از مسئولان در گفتههایشان و تفکراتشان با واقعیتهای جامعه ایران و تفکرات مردم، فرسنگها فاصله دارند. دو اظهار نظر همزمان در روز گذشته موجب شد که هر چه تا پیش از این برخی از وزرا و مسئولان رشته کرده بودند، پنبه شود. با اینکه مردم در شبکههای اجتماعی بارها نشان دادهاند که حذف یکبار برنامه نود، عادل فردوسی پور و حواشی او با فروغی (مدیر شبکه سه سیما) را فراموش نکردهاند و این زخم هنوز باز است، مدیر سابق شبکه سه بازهم بنزین روی آتش ریخت و در مجله تصویری «قاف» گفت: «حذف عادل فردوسیپور تصمیم سازمان بود و برنامه نود مقداری سیاسی شده بود.» فقط کافی است که صحبتهای اصغر پورمحمدی را یکبار مرور کنید تا بدانید آنها تا چه اندازه با واقعیتها فاصله دارند و صحبتهایشان باعث چند قطبی سازی در جامعه میشود.
در شرایطی که پربینندهترین برنامه تلویزیون به این دلایل بنا به گفته پورمحمدی حذف شده: «به دلایلی برنامه ۹۰ مقداری سیاسی شد و یک جاهایی از دایره انصاف خارج میشد، به ما گفتند شما یک برنامه سینمایی آماده کنید که ۹۰ پخش نشود. باز دو، سه ساعت مانده به برنامه میگفتند ۹۰ پخش شود. آقای فردوسیپور در شب ولادت حضرت زهرا لباس مشکی پوشیده بودند، چون آقای ناصر حجازی مرحوم شده بودند. تعطیلی ۹۰ تصمیم سازمان بود، اما قرعه این کار به نام آقای فروغی خورد. ممکن بود در دوره من هم این اتفاق بیفتد. اگر من بودم، شاید یکجوری با آقای فردوسیپور کنار میآمدم.
در جامعه ما کاسه کوزهها را سر فروغی میشکنند درحالی که این تصمیم نباید به آقای فروغی نسبت داده شود، چون تصمیمی فرافروغی بود. این تصمیم سازمان بود.» اما آقای پورمحمدی به این موضوع اشارهای نکردند که اینقدر کینه از عادل فردوسی پور بالا بود که وسط لیگ یکباره برنامه از کنداکتور صدا و سیما خارج میشود، یا اینکه آنقدر این موضوع سریع اتفاق افتاد که حتی میز عادل در برنامه نود، چند روز بعد و در جاده ساوه برروی آن میوه و سبزی فروخته میشد!. اینگونه و با استدلالهای مذکور بود که یکی از پربینندهترین و پر مخاطبترین برنامههای تلویزیون حذف و سناریوی قهر مردم با رسانه ملی آغاز شد.
بیایند، اما ممکن است محاکمه شوند
اظهار نظر دوم در شرایطی مطرح شد که چندی پیش وزیر فرهنگ و ارشاد و رئیس قوه قضائیه از بازگشت ایرانیها بدون مشکل سخن گفته بودند، آنطور که محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از بازگشت معین (خواننده ایرانی خارج از کشور) خبر داده بود و حتی در پاسخ به سوالهای زیاد خبرنگاران گفته بود که «خاک خودشان است میتوانند تشریف بیاورند!» همزمان بحثی در رابطه محاکمه آنها در ایران بر سر زبانها افتاد. در این میان وزیر ضرغامی،میراث فرهنگی نیز برای کم رنگ کردن این شایعات پای کار آمد و گفت: «آنها میتوانند به ایران تشریف بیاورند با این حال بعضی سوءتفاهمات و رفتارهایی که میتواند خیلی موردی باشد اعتماد را از ایرانیانی که حق دارند به وطن خود بیایند سلب کرده است» اما این کلمه «تشریف بیاورند» که همان دعوت و فرش قرمز است، روز گذشته با واکنش غضنفرآبادی رئیس کمیسیون قضایی مواجه شد و او درباره بازگشت هنرمندان به کشور گفت: «هر کسی بهعنوان ایرانی میتواند وارد کشور شود، اما اگر هم مجرم باشد میتواند وارد شود و نهایتا محاکمهاش انجام میشود. هیچ منع قانونی برای ورود ایرانیان خارج از کشور حتی هنرمندان وجود ندارد.
اگر جرمی مرتکب شده باشند اگر شخصی باشد رضایت طرف را میگیرد و اگر عمومی باشد که مثل سایر جرایم در ایران محاکمه صورت میگیرد و بحث تخفیف نیز برای اینها وجود دارد.» اما ایشان از بخشش تعدادی پیرمرد و پیرزن که سالها دور از وطن محکوم به زندگی بودهاند صحبتی به عمل نیاورد و سخنان وی سرشار از «محاکمه» است. واقعا جای سوال دارد که چرا باید فردی که بیش از ۴۰ سال در خارج از ایران زندگی کرده، باید تمام زندگی خانواده، روابط اجتماعی و حتی کار و بیزینس خود را رها کند و برای زندگی در وطن به کشورش بازگردد که بخواهد برای چند ترانه یا بازی در یک فیلم که نویسنده و کارگردانش تفکر دیگری داشته، احیانا محاکمه شود. ما ایرانیها ظاهرا از مهمانوازی که سالها و قرنها در جهان به آن شهرت داشتهایم فاصله گرفتهایم.
بخشش و رافت اسلامی در این شرایط برای افرادی که ۴۰ سال محکوم به زندگی در غربت بودهاند، لازم نیست؟ چرا یک نفر یا یک مسئولی، سخنگویی این موضوع را برعهده نمیگیرد تا رابط ایران با ایرانیها خارج از کشور باشد و هر فردی به خود اجازه ندهد که درباره این موضوعات اظهار نظر کند و تیشه به ریشه اعتماد بزند. از مشکلات فرهنگی در کشور ما این است که به جای مهندسی فرهنگ با نوعی عملگی فرهنگی روبهرو هستیم. استفاده از ابزارهای فرهنگی، دچار انحطاط، افت و نزول شده مصداق شعر معروف «از دستبوس میل به پا بوس کردهایم/ خاکم به سر ترقی معکوس کردهایم» نمیشود یک بام و دو هوا فقط حرف زد؛ باید فضای اجتماعی و حوزه فرهنگ تکان بخورد. این جامعه تغییر بنیادین میخواهد.