خطر مهاجرت بزرگ در کمین دومین استان پهناور
- شناسه خبر: 6819
- تاریخ و زمان ارسال: 24 تیر 1402 ساعت 22:55
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
آرمان امروز :حقابه هیرمند را نمیدهند، باران نمیبارد، زمین خشک میشود، کف تالاب هامون ترک برمیدارد و آنوقت حتی قدم زدن روی این خاک هم میتواند شنها را از روی زمین بلند کند و با یک نسیم ببرد جلوی خانه جواد گزمه، توی روستای «کریمکشته» تا او را مجاب کند همه امیدها و آرزوهایش را بگذارد و راهی «زابل» شود. کریمکشته اما با ۱۹۵خانوار و ۶۳۵نفر جمعیت همانطور در تیره و روشن توفان سر جایش مانده تا مگر آبی بیاید و دریاچه رنگی بگیرد. جواد که حالا ۳۷ساله شده است، همین ۲سال پیش عزم خود را جزم کرد که بساط زندگی را در زابل پهن کند. او مهندس عمران است و ۱۵سالی میشود در شرکتهای ساختمانی کار میکند و نیروهایش هم اغلب از بچههای روستا هستند.
فاصلهاش حالا هم با روستا زیاد نیست، اما برادرش بهدلیل حساسیت شدید فرزندش ناچار شده به کرمان مهاجرت و از ریزگردها فرار کند: «شغل عمده اهالی روستا کشاورزی، دامپروری و صیادی و معیشت بیش از ۸۰درصدشان وابسته به رودخانه هیرمند و تالاب هامون است. با توجه به خشکشدن تالاب و رودخانه هیرمند این مشاغل از بین رفت. ۲۰درصد دیگر هم که با مکانیکی و تعمیر ماشینآلات کشاورزی یا خواربارفروشی و… غیرمستقیم به هیرمند و هامون وابسته بودند کسبو کارشان کساد شد؛ نه کشاورزیای مانده که تجهیزات بخواهد و نه پولی در جیب کشاورزان که خرید کنند.» اغلب اهالی به تهران و حاشیه آن مهاجرت میکنند. آنهایی که میروند حتی خانهشان را هم نمیتوانند بفروشند؛ چون در این بیآبی، خشکسالی و توفان شن، مشتری ندارد؛ مشتری اگر باشد از اتباع است.
جواد با همه این سختیها هنوز هم مهاجرت را سخت میداند: «یک خانه در مشهد خریده بودم، آن را فروختم و در شهر خودم خانه ساختم. ارزش خانه فعلیام یکپنجم خانهای که در مشهد فروختم هم نیست، اما باز هم در سیستان ماندهام و فقط به زابل رفتهام تا ریزگرد کمتر باشد. ما هرجا برویم، بالاخره مهاجر هستیم و پولی که دستمان است کفاف هزینههای بالای شهرهای بزرگ را نمیدهد. فردی را میشناسم که ریشسفید طایفه خود بود و حالا با شغل کارگری حاشیهنشین یک شهر شده است.
ریزگردهای سیستان فقط از جان هامون برنمیخیزند. بادهای ۱۲۰روزه که حالا ۲۳۰روزه شدهاند و ریزگرد همراه دارند از «نهبندان» شروع میشوند؛ جنوبیترین شهرستان خراسانجنوبی و همسایه شمالی سیستانوبلوچستان. حالا به لطف خشکسالیهای ۲دههای، بادهای شدید همراه با ریزگرد از همینجا شروع میشوند و در طول مسیر شن خشکشده تالاب هامون و خاک زمینهای کشاورزی بایر را با خود میبرند.
احسان قنبردادی، از اهالی زابل این را میگوید. او که با ۳۵سال سن ساکن زابل است و شغل آزاد دارد، همین توفانها را در کنار بیماریهای پوستی و تنفسی، بیکاری و فقر و از بینرفتن کشاورزی، موجب اختلال در روند زندگی روزمره هم میداند: «فکر کنید بیش از نیمی از روزهای سال ممکن است توفان شدید بیاید، مدارس، بانکها و ادارهها تعطیل شوند و روند زندگی و اقتصاد شهر مختل شود. این تعطیلی برای اداریها و مشاغل آزاد هیچ تفاوتی ندارد و فقط همراه با خسارت است.» او از مشکلات بهداشتی هم میگوید و توضیح میدهد که در همین روزهایی که توفان جان مردم را به لب رسانده و مردم هم کمتر بیرون میآیند، دانشگاه علومپزشکی زابل هم عملکرد ضعیفی دارد و امکانات پزشکی برای افرادی که مشکلات تنفسی دارند، کم است: «مهاجرت از منطقه سیستان بهدلیل همه مشکلاتی که ذکر شد، روزبهروز بیشتر میشود. مردم سیستان سعی کردهاند با تمام شرایط بد کنار بیایند و فقر، بیکاری، شرایط جوی و نبود امکانات را تحمل کنند تا این منطقه خالی از سکنه نشود، اما حالا وضعیت به قدری بد است که همه رفتهاند و آنهایی که ماندهاند هم از سر ناچاری است و راهی جز ماندن ندارند.»