چرا این همه سهراب را میپژوهند؟
- شناسه خبر: 42699
- تاریخ و زمان ارسال: 2 اردیبهشت 1403 ساعت 23:50
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
مهرجو: سهراب سپهری از مشهورترین شاعران معاصر است. شعر او دهههاست که مورد توجه بسیار عوام و خواص قرار گرفته است. شعر سپهری نه تنها نزد متخصصان ادبیات که نزد متفکران و روشنفکران معاصر نیز بُعد ویژه و اهمیت بالایی دارد. میتوان آثار سپهریپژوهان را در دودسته کلی پژوهشهای تطبیقی و پژوهشهایی که صرفاً براساس آثار شاعر انجام شده است، تقسیم کرد. در این جستار خواهم کوشید از ظن خویش به بررسی تحلیلی و اننقادی روند کلی سهرابپژوهان بپردازم.
با جستجویی ساده درسایتهای علمی و فرهنگی میتوان متوجه انبوه تألیفاتی شد که پیرامون شعر، نقاشی و اندیشه سهراب سپهری منتشر شده است[۱]. افزون بر این مقالات و کتابهای پژوهشی، آثار زیادی نیز اعم از مصاحبهها، مقالهها و کتابها، با محوریت عقاید و زندگی شخصی او گردآوری شده است[۲]. شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه مینویسد: «حجم مقالات و انشاییها که در این بیست سال تنها درباره سپهری نوشته شده است، بیشتر از کتابها و مقالاتی است جمعاً درباره سعدی، فردوسی و مولوی، و از معاصران، مجموعه روی هم رفته نیما و اخوان و فروغ نوشته شده است[۳].»
نکته: جالب توجه دیگر دیدگاههای متفاوت درباره سهراب است. کسی چون مهدی شریفیان شعر او را بیشتر در بستر عرفان اسلامی بررسی میکند[۴]. عدهای او را چه در اسلوب شاعری و چه در جهانبینی، کاملاً تحت تأثیر سخنوران و متفکران غربی و عدهای دیگر شرقی میبینند. اگر ادیب بیدلدوست معاصر، حسن حسینی، به سپهریپژوهانی که شعر او را محصول فرهنگ غرب میدانستند، میتازد[۵] و پژوهنده دیگری با تاکید بر فرهنگ ایرانی اسلامی، مقالهای درتمجید از ایشان مینویسد، بر سخن ما مهر تاییدی است[۶]. البته که تفسیرپذیری شعر سپهری یکی از دلایل وجود چنین اختلافهایی است؛ اما باید دقت کرد که در آیینه این تحقیقات، میتوان ردّ پارهای از دغدغههای جامعه معاصر را دنبال کرد. برای مثال دنبال کردن نوع اقتباسهای روشنفکران از شعر سپهری، میتواند ما را به طرزی نیکو با دغدغههای آنها آشنا کند[۷]. مثال بهتر اینکه با دقت در گفتههای حسن حسینی درباره برخی از سهرابپژوهان میفهمیم، مسئله برخورد با غرب و احتمال فراموشی فرهنگ ایرانی اسلامی و نیز کوشش او برای شناساندن بیدل دهلوی با کمک گرفتن از سهراب سپهری است.
آنچه میتوان از مقالات مهدی شریفیان و همکارش، مسعود دوستپرور، برداشت کرد؛ همانا دست کم نگرفتن حضور عرفان اسلامی نه تنها در شعر معاصر، بلکه در دنیای مدرن، میباشد. برای عینی شدن این مطلب بهتر میدانم ابتدا متن شعر «نزدیک دورها» از دفتر ما هیچ، ما نگاه را نقل کنم و به توضیح مطلبی مرتبط با بحث بردازم.
کسی چون مهدی شریفیان شعر او را بیشتر در بستر عرفان اسلامی بررسی میکند، عدهای او را چه در اسلوب شاعری و چه در جهانبینی، کاملاً تحت تأثیر سخنوران و متفکران غربی و عدهای دیگر شرقی میبینند.
«زن دم درگاه بود/ با بدنی از همیشه/ رفتم نزدیک:/ چشم، مفصل شد/ حرف بدل شد به پر، به شور به اشراق/ سایه بدل شد به آفتاب/ رفتم قدری درآفتاب بگردم/ دور شدم در اشارههای خوشایند:/ رفتم تا وعدهگاه کودکی و شن،/ تا وسط اشتباههای مفرح،/ تا همه چیزهای محض/ رفتم نزدیک آبهای مصور/ پای درخت شکوفهدار گلابی/ با تنهای از حضور/ نبض میآمیخت با حقایق مرطوب/ حیرت من با درخت قاطی میشد/ دیدم در چند متری ملکوتم/ دیدم قدری گرفتهام/ انسان وقتی دلش میگیرد/ از پی تدبیر میرود/ من هم رفتم/ رفتم تا میز/ تا مزه ماست، تا طراوت سبزی/ آنجا نان بود بود و استکان و تجرع: حنجره میسوخت در صراحت ودکا/ باز که گشتم/ زن دم درگاه بود/ با بدنی از همیشههای جراحت/ حنجره جوی آب را/ قوطی کنسرو خالی/ زخمی کرد»[۸]
برای تفسیر این شعر کسانی چون «سیروش شمیسا» و «سروش دباغ» پای زن اثیری را به میان آوردهاند و از آرای «یونگ» کمک گرفتهاند[۹]. در مقابل میتوان از زن این شعر به قرینه تعبیر «دیدم در چند متری ملکوتم»، تفسیری نزدیک به آن دسته از عرفایی ارائه داد که عشق زمینی را مقدمه عشق آسمانی تلقی میکنند. («مفصل شدن چشم همان خیره بودن یا نگریستن معنا میدهد. سهراب از نگاه و مواجه با آن زن خود را «در چند متری ملکوت» میخواند و مییابد[۱۰].)
بد نیست حال که از اختلاف نظرها سخن گفتهایم، از کتابی یاد کنیم باعنوان: «(سهراب از شب میگوید، از خفقان: (نگاهی به سهراب در مقابل نظرات شاملو و براهنی و اخوان مبنی بر اینکه سهراب سپهری شاعری سیاسی و اجتماعی است)[۱۱]». از عنوان این اثر، پیداست که نگارنده آن درباره شعر سهراب تا چه میزان دچار سوء برداشت است.
بنای قضاوت ندارم، آنچه اهمیت دارد و مرا واداشت تا نام این اثر را بیاورم، این بود که شاید آنچه از نکویی و کاستی چنین کتابهایی مهمتر است، بسترهای بوجود آمدن آنها است. میتوان پرسید چطور میشود کسی سهراب را که به گواه آثار خود او و آثار دیگر منتقدان و پژوشگران، هیچ میانه خوشی با اجتماع و سیاست و ندارد به یکباره شاعری اجتماعی بخواند؟ در واقع شناسایی دلایل بهوجود آمدن چنین تصوری از شعر سپهری از درستی و نادرستی آن ادعا مهمتر مینماید. این بود که گفتیم در آینه تحقیقات انجام شده درباره سهراب میتوان تصویری از وضع اجتماع دید.خبرآنلاین