مردی که سالها بدنبال گلهای یاس خیابان دوید
وحید استرون آرمان امروز : داشت از پلهها پایین میرفت، همیشه دیر میرسیدم و در میان جمعیت گم میشد. این اولین بار نبود و همیشه فرصت را برای یک گفتوگو با او را از دست میدادم و شاید شنیدن چند بیت شعر سپید، چون هر وقت میدیدمش داشت از پلهها پایین میرفت. او همیشه خیلی جلوتر از ما راه میرفت و شاخه معطر مریم سپیدی در دستهایش بود گاهی که گمش میکردیم عطر مریم را دنبال میکردم اما باز دیر میرسیدم و او داشت از پلهها پایین میرفت. اما دیروز ما داشتیم تا از پلهها بالا میرفتیم و همه چیز...