«آرمان امروز» بررسی میکند / وعدههایی که پاشنه آشیل میشوند
- شناسه خبر: 2696
- تاریخ و زمان ارسال: 19 خرداد 1402 ساعت 23:57
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
آرمان امروز ، گروه سیاسی: نقدِ یک دولت یا یک مجلس بهصورت خاص نیست. هر دولت و مجلسی که در فضا سیاسی ایران روی کار میآید در اجرایی کردن وعدههای خود ناموفق بوده است. آنها در اجرای وعدههای کلان «سیاسی»، «اجتماعی»، «اقتصادی» و …. همواره ناکام ماندهاند و اگر بخواهیم روند این شعارها و وعدهها را به صورت یک لیست بنویسم بیشک با انباشت وعدهها، شعارهای تکراری و بعضا بیمصرف روبهرو خواهیم شد. بهنوعی که گویی داوطلبان، مدیران و … از روی دست هم مینویسند. حالا نوبت به انتقاد از وعدههای مدیران و نمایندگانی رسیده است که باتوجه به اینکه هنوز بر سرکار هستند ولی نهتنها وعدههای اصلی خود را عملی نکردهاند بلکه باز هم به روند وعده درمانی خود ادامه میدهند تا اینکه مدت مدیریتشان به اتمام برسد. باید به این موضوع هم اشاره کنیم که مدیرت کشور با مدیران یک دست اصولگرا اداره میشود که در میان آنها «چهرههای تندرو» هم به چشم میخورند. در کنار انتقاد از رییس دولت بسیاری جناح تندرو را باعث وضعیت «اکنون» میدانند. یک فعال سیاسی اصولگرا به خبرنگار ما میگوید: «سیاستمداران باید به فکر حیات سیاسی آینده خود باشند نه اینکه با وعدههای غیر اجرایی چهره خود و اطرافیانشان را تار کنند». در همین مورد یک فعال سیاسی اصلاحطلب با انتقاد از روند مدیریت دولت سیزدهم معتقد است: «عمل آقای رئیسی در برابر شعارهایی که داده بود، نشان میدهد ایشان از شعارها به صورت یکبار مصرف استفاده کرد و این موضوع در ادامه، برای کشور بحران به وجود آورد. از طرفی، صحبت از گردش نخبگان کردند، اما اساساً فکر میکنم موضوع نخبگی در کشور گم شده است.»
وعدههای غیراجرایی مردم را دلزده کرده است
«حسین کنعانیمقدم»، تحلیلگر سیاست داخلی ایران در پاسخ به این سوال که چرا مدیران همواره تلاش میکنند وعدههایی بدهند که اجرایی نمیشود، به خبرنگار «آرمان امروز» میگوید: «ما در این مورد با یک غده سرطانی روبهرو هستیم که از ابتدای انقلاب تاکنون درمان نشده است ولی توجه داشته باشید که برای رسیدن به یک حکمرانی مطلوب که شهروندانش در رفاه و امنیت زندگی کنند این است، که مدیران وعدههایی بدهند که توان عمل کردنش وجود داشته باشد. بهتر است وعدههایی که عملی نمیشود به زبان نیاید. یکی از چالشهای مدیران سیاسی این است که همواره تلاش میکنند با شعار درمانی و وعدههای کوتاه مدت انسجام هوادرانشان را حفظ کنند. در واقع آنقدر این موضوع برایشان اهمیت دارد که به چالشهای آینده توجه نمیکنند. اگر وعدهای عملی نشود در واقع این شهروندان هستند که فریب خوردهاند. مردم فریب خورده هم به منتقدان و معترضان تبدیل میشوند که در ادامه کار از دولت یا مجلسی که حمایت کردهاند دلزده میشوند. این انتقاد شهروندان گاهی در عدم مشارکت در انتخابات خود را نشان میدهد و گاهی با اعتراضات خیابانی صدایشان را به مسئولان میرسانند.» این تحلیلگر اصولگرا در همین زمینه و با تذکری به نمایندگان مجلس و دولتیها میگوید: «اکنون برخی که میخواهند در انتخابات اسفند ماه مجلس شرکت کنند هم شروع به ساخت شعار و وعدههای غیر اجرایی کردهاند و متاسفانه تریبون کافی هم در اختیار دارند. بهنظر بنده برای درمان این غده سرطانی نیاز به راه اندازی نظام دیدهبان وعدهها و شعارهای مدیران داریم، تا شهروندان بتوانند بهصورت برخط مسیر وعدهها را دنبال کنند و البته مدیران دولتی و نمایندگان مجلس هم وعدهای ندهند که در آینده به پاشنه آشیلشان تبدیل شود و به راه انتقاد را برای منتقدان باز کنند. یک سیاستمدار باید به فکر آینده سیاسی خود و هواردانش باشد نه اینکه با وعدههای غیر اجرایی چهره خود و جناح سیاسی خود را تار کند.»
درباره مهمترین وعده انتخاباتی دولت اطلاع رسانی کنید
پایگاه خبری الف، که به اردوگاه اصولگرایان نزدیک است در گزارشی مینویسد: « دولت در حالی قرار است با طرح نهضت ملی مسکن، مشکل مسکن مردم را حل کند که حتی به آنها اطلاعات دقیقی از روند انجام پروژهها نمیدهد… طبیعی است وقتی اطلاع رسانی درستی از روند و چشم انداز پروژههایی که بواسطه سرمایه مردم و تسهیلاتی که آنها مکلف به بازپرداخت آن هستند شکل گرفته مشخص نباشد، مردم نسبت به تکمیل آورده مالی خود اقدام نخواهند کرد. ساخت سالی ۱ میلیون مسکن، یکی از مهم ترین وعده های انتخاباتی حجت الاسلام رئیسی برای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود. برگ برنده ای که در اولویت دولت قرار داشت و از همان زمان شروع به کار دولت سیزدهم، روند اجرایی آن آغاز شد. اما پس از گذشت یک سال از عمر دولت سیزدهم آمارها از عدم دستیابی به اهداف نهضت ملی مسکن خبر میدادند. در این زمان بود که مجریان طرح، آن را به قول ساخت ۲ میلیون مسکن در دو سال تغییر دادند تا بتوانند برای عمل به وعده خود زمان داشته باشند. امروز در حالی به پایان این مهلت دو ساله نزدیک میشویم که بنابر اعلام هادی عباسی معاون وزیر راه و شهرسازی تنها ۱ میلیون و ۳۲۰ هزار واحد مسکونی وارد فاز اجرایی شده است و از این مقدار چیزی کمتر از ۱۰ هزار واحد به اتمام رسیده و تحویل مردم شده است. در این شرایط، دولت برای عدم اعتراف به وضع نامناسب پروژهها از دادن آمار آنها خودداری میکند.
شعارهای یکبار مصرف دولت، بحرانزا شده
«محمدعلی ابطهی»، فعال سیاسی اصلاحطلب در همین مورد ادامه میدهد: «آقای رئیسی پیش از آنکه رییسجمهور شود در برنامههای تبلیغاتی خود، شعارهایی سر داد که مشخص بود در میدان عمل به واقعیت نخواهد رسید. برخی شعارهای ایشان هم حالت «پُز» دادن داشت. مثلاً اینکه گفت من در اینستاگرام دو میلیون فالوور دارم و حامی این پلتفرمها هستم اما میبینیم حدود ۹ ماه است که اینستاگرام و واتساپ هم مثل چند سال پیش تلگرام، فیلتر شدند. از طرفی، صحبت از گردش نخبگان کردند اما فکر میکنم موضوع نخبگی در کشور گم شده است. منظور من از نخبگی این نیست که مثلاً افرادی که قبلاً مسئولیت داشتند، الان در کانونهای تصمیمگیری نیستند. نخبگی یعنی مثلاً جوانانی در راس امور باشند که نمایندگی نسل جوان را بکنند و چهره موجهی داشته باشند و افراد زیادی برای حرف و عمل آنها احترام قائل باشند. یعنی این افرادِ جوانِ نخبه، صدای رسای جوانان کشور به مدیران رده بالا باشند، نه اینکه جوانانی بیایند و رفتار ریاکارانه از خود بروز دهند.» این تحلیلگر سیاست داخلی در همین زمینه به رویداد ۲۴ میگوید: «برخی میگویند اکنون دیوار اعتماد بین مردم و مسئولان فرو ریخته و حتی زمان برای روی کار آوردن جوانان نخبه و جریانساز هم دیر شده است. اعتقاد دارم این رویکرد، نیاز به پیششرط یا بسترسازیهایی دارد. اکنون فاصله بین جوانان نخبه با مدیران پیر بر سر کار، بسیار زیاد است. اینقدر این فاصله زیاد است که دو قشر، حرف هم را نمیفهمند. باید قبول کنیم جوانان نخبه، سبک زندگی متفاوتی نسبت به مدیران پیر دارند و اگر بنا باشد این افراد بر سر کار بیایند و در تصمیمگیریهای آتی حضور داشته باشند، باید آنها را با شخصیتی که دارند، قبول کرد. این فهم درست از موضوع و پذیرفتن سبک زندگی و مدیریتی جوانان نخبه، همان پیششرطی است که از آن یاد کردم. حال اگر این واقعیتها را نبینیم و این افراد را نپذیریم، یا ریاکاران وارد صحنه کار میشوند یا افرادی میآیند که اصلاً نخبه و در حد و اندازه پستشان نیستند. اگر پیششرط جوانان نخبه را پذیرفتیم و قبول کردیم که دانش و کار معیار مدیریت و تصمیمسازی و تصمیمگیری است، آنگاه با چالشهایی که داریم و بیاعتمادی که در مردم نسبت به مسئولان شکل گرفته است، باز هم میتوان به بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی به طور جدی امیدوار بود.»