تبادل گاز با آب؟!
- شناسه خبر: 1466
- تاریخ و زمان ارسال: 31 اردیبهشت 1402 ساعت 23:55
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
آرمان امروز – حمید رضا خالدی: موضوع کم آبی هامون و قطع حقآبه ایران از سوی افغانستان سریالی است که گویا هنوز پایانی برای آن نوشته نشده است!. سریالی که هر از چند گاهی سال یکبار فصل جدیدی از آن آغاز میشود و بعد از مدتی و با مذاکراتی که صورت می گیرد، چند صباحی آب هامون بر روی ایرانیان باز میشود، اما به بیابانها و شورهزارها سرازیر میشود و دوباره با بسته شدن راه آب و بلند شدن صدای مردم و کشاورزان سیستان و بلوچستانی، دوباره حقآبه ایران سرفصل جدیدی برای چالش بین دو کشور تبدیل میشود. درست مانند چند روز قبل که وقتی دولت طالبان حاضر نشد به تعهداتش در مورد تامین این حقآبه عمل کند، موضوع آنچنان بالا گرفت که رئیس جمهور کشورمان طالبان را عملا تهدید کرد!، تهدیدی که البته از سوی طالبان بی پاسخ نماند و به شکلی قابل پیش بینی و بهدور از آداب دیپلماتیک پاسخ داده شد. اما اینکه برای حل و فصل این مناقشه تاریخی چه باید کرد و چه سیاستی را در پیش گرفت؟، موضوعی که برای یافتن پاسخهای آن به سراغ علی اوسط هاشمی، استاندار سابق استان سیستان و بلوچستان رفتیم و در ادامه گفتوگوی وی را به خبرنگار «آرمان امروز» میخوانید.
همانطور که مستحضر هستند، در چند ماه اخیر موضوع حقآبه هیرمند و تالاب هامون، به چالشی جدیتر از هر زمانی بین دو کشور همسایه بدل شده است. به عنوان نماینده سابق دولت و در قامت استاندار سیستان و بلوچستان، فکر می کنید راهکار این امر چیست؟
بدون شک موضوع حقآبه ایران از افغانستان دارای ابعاد مختلف و پیچیدهای است که به هیچ وجه نمیتوان آن را یک جانبه بررسی کرد. بهعنوان مثال زمانی که بنده در این استان استاندار بودم، بودجهای ۸۵۰ میلیون دلاری برای سرپوشیده کردن مسیرهای آب و همچنین دیگر راهکارهایی برای اینکه آب تبخیر نشود و به هدر نرود، مصوب شد که با همت دولت اول آقای روحانی تکمیل شد. از طرفی احتمالا میدادند که حق آبه سیستان از هامون براساس توافق بین دو کشور که در زمان نخست وزیر هویدا در رژیم سابق منعقد شد، بیش از ۸۲۰ میلیون مترمکعب است. ما همان زمان هم با ممانعتهایی در پرداخت حقآبه افغانستان روبهرو بودیم. اما تلاش میکردیم با تدابیر و پیشنهادهایی، ابتکار عمل را در دست بگیریم.
مثلا چه تدابیری؟
یکی از پیشنهادهای ما این بود که ما گاز را تا منطقه سیستان بکشیم و بعد در قبال دریافت آب، به یکی دو ایالت افغانستان، گاز بدهیم. یا یکبار در زمان عبدالله عبدالله (رئیس اجراییه افغانستان) بنده جلسهای با ایشان داشتم و پیشنهاد دادم که در قبال باز کردن آب هامون ما میتوانیم اسکله ویژهای برای مبادلات تجاری افغانستان در چابهار بسازیم. ایشان در همان جلسه کمی فکر کرد و بعد از همانجا به وزیر تجارت خود زنگ زد و برای فردای آن روز ساعت قرار ملاقاتی بین من و شخص وزیر گذاشت که وی هم استقبال خوبی از پیشنهاد بنده کرد. هامون به دلیل اینکه یک ذخیرهگاه زیستی برای هر دو کشور محسوب میشود، آنها برخلاف طالبان نرمش بیشتری بهخرج میدادند، اما بازهم به ثمر ننشست، ظاهرا آب برای آنها از هرچیزی با ارزشتر است. بنابراین هر دو کشور باید در مورد حق آبه هامون انعطاف داشته باشند.
پس چرا هیچ کدام از این طرح ها و پیشنهادها اجرایی نشدند؟
اصولا همیشه یکسری مداخلات و تغییر دولتها باعث میشود که بخشهایی از منافع یک کشور به خطر بیافتاد و این درست اتفاقی بود که در زمان ما رخ داد. در دوره اشرف غنی نیز بحث هایی در مورد حقآبه ایران مطرح بود و آنها نمیتوانستند با برخی از موضوعات مورد بحث کنار بیایند. تازه آن دوره، دوره آرامش در افغانستان بود در حالیکه الان دوره حاکمیت مطلق نظامی در این کشور است. دولتی به نام طالبان که در برابر مردم قرار دارد و جایگاهی مردمی و منطق دیپلماسی ندارد.
بههر حال سد کمال خان شاید مهترین سد برای قطع و تاراج حقآبه ایران باشد. زمانیکه شما استاندار بودید، در مورد کمال خان بحث و مناغشهای صورت نمیگرفت؟
آن زمان تازه ساخت سد کمال خان آغاز شده بود و دولتهای زیادی هم از آن حمایت میکردند. اما بههر حال نمیتوانسیم به افغانستان بگوییم در کشور خودت سد نساز. در عوض تلاش میکردیم با مذاکره، سهم حق آبه ایران را بگیریم. در سیاست گاهی یک جمله یا حتی یک کلمه ممکن است کشوری را به آتش بکشد یا باعث توسعه پایدار یک کشور شود. به نظر بنده الان زمان خوبی برای تهدید طالبان آنهم از سوی مقامات ارشد کشور نیست. یعنی اول باید وزارت امور خارجه و وزارت نیرو واکنش نشان میدادند و بعد رئیسی وارد گود میشد. مثلا سال گذشته ما سفارت افغانستان در ایران را تحویل طالبان دادیم. خب میشد این کار را منوط به تامین حقآبه کشورمان کرد. از این دست تبادلات میتوانستیم حداکثر بهره برداری را کنیم. در واقع باید در راستای سیاست توسعه روابط با همسایگانمان، ابعاد مختلف ارتباط بین دو کشور را تقویت میکردیم. بد نبود اگر همانطور که برخی از مواقع در برابر بعضی از کشورها از جمله آمریکا، نرمشهای زیاد و قابل تاملی را به خرج میدادیم، در مورد افغانستان و دیگرکشورهای همسایهمان هم گاهی انعطاف داشتیم!.
یعنی شما معتقدید، می توان با اتخاذ یک سیاست جدید و البته حساب شده، موضوع حق آبه ایران را حل کرد؟
بله . چرا نشود؟ اصولا باید به طالبان یادآوری کرد که ما مشترکات زیادی داریم. هر دو مسلمان هستیم و هر دو فارسی زبان. از سویی ایران مهمترین مامن افغانها در چهار دهه گذشته بوده است، به طوریکه همین الان هم بیش از ۵ میلیون افغانی در ایران زندگی میکنند.
حالا شما حساب کنید اگر ایران بخواهد مرزهای خود با افغانستان را به شکلی سفت و سخت ببندد، افغانها چه خواهند کرد؟!. ضمن آنکه نباید از یاد برد که ما با افغانستان بیشترین مراودات تجاری با حجم ۵/۲ میلیارد دلار را داریم.
یعنی میخواهم بگویم، با یک دیپلماسی قوی میتوان این مساله را حل کرد. منظورم از دیپلماسی قوی، این است که مسئولان سیاست خارجه ما به دور از فشارهای رسانهای و افکار عمومی و برخوردهای احساسی موضوع را پیگیری کنند و در نهایت سندی تنظیم کنند که یکبار برای همیشه موضوع حقآبه ایران حل شود وگرنه هر گونه تنشی، به ضرر هر دو کشور و مردم آنها خواهد بود.