تورم، کانون گرم خانوادهها را به سردی کشاند
- شناسه خبر: 3862
- تاریخ و زمان ارسال: 28 خرداد 1402 ساعت 23:56
- نویسنده: خبرنگار آرمان
«آرمان امروز» در گفتوگو با رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران
آرمان امروز – حمید رضا خالدی: بر اساس مصوبه شورای کار، حداقل حقوق کارگران مجرد و بدون سابقه ۷.۳ میلیون تومان و برای کارگران با دو فرزند ۸.۵ میلیون تومان در نظر گرفته شده که فقط ۲۱ درصد بیشتر از سال گذشته است. این آمار در حالی بیان میشود که نرخ فقر ۳۰ میلیون تومانی در تهران و این رقم در شهرستانها نیز با اختلاف ۲۰ درصدی، حدود ۲۴ میلیون تومان است؛ بنابر این یک خانواده برای تامین این مبلغ مجبور هستند چندجای مختلف کار کنند و زن و شوهر چند شغله باشند، اما در خوشبینانهترین حالت بتوانند از پس هزینههای اولیه زندگیشان بربیانند. اما این موضوع اقتصادی، تا چه اندازه تبعات اجتماعی دارد؟ والدین در این شرایط تا چه اندازه میتوانند نیازهای فرزندانشان را برآورده کنند؟ آیا آسیبهای اجتماعی که ریشههای اقتصادی دارد، در این شرایط افزایش پیدا نمیکند؟ برای پی بردن به این سوالات که ارکان و بنیان خانوادهها را بهعنوان اصلیترین رکن جامعه هدف گرفتهاند، با رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران به گفتوگو نشستیم. مصطفی اقلیما، با اشاره به اینکه باید برای پرداختن به موضوع چند شغلیها و تبعات این پدیده ابتدا باید نگاهی به فقر و ریشه های آن داشته باشیم، به خبرنگار «آرمان امروز» میگوید: «واقعیت این است که مشکلاتی که الان به وجود آمده ریشه در عملکرد چند ساله مسئولان دارد، پس نمی توان انتظار داشت دولت یا مسئولی که تازه سرکار آمده در عرض چند ماه یا یک- دو سال تورم و فقر را ریشه کند. گرچه دولت با اتخاذ تدابیری ساده بهراحتی میتواند جلوی فقر را بگیرد. با اقداماتی مانند؛ عدم افزایش مالیات یا قبوض برق و گاز و آب برای واحدهای تولیدی یا ثابت نگاه داشتن قیمت دلار. اگر همین کارهای ساده انجام شود لازم نیست حقوق هیچ کارمندی افزایش پیدا کند. بلکه با همان وضعیت قبلی کارمندان میتوانند به زندگی خود ادامه دهند. اما زمانیکه اعلام میشود قرار است حقوق کارمندان مثلا ۲۰ درصد افزایش پیدا کند، قبل از اعمال این رقم، قیمت ها ۴۰- ۵۰ درصد افزایش پیدا میکند و این همان نقطه ایجاد تورم است.
این مددکار اجتماعی در ادامه سخنان خود به عوارض افزایش تورم لجام گسیخته در جامعه اشاره میکند و میافزاید: «اولین آثار این تورم، افزایش انفجاری آسیب های اجتماعی در نهاد خانواده است. یعنی وقتی زن و شوهر هر دو مجبور هستند در بیرون از منزل کار کنند و حتی گاها هر کدام چند شغله هستند، مسلما دیگر وقتی برای زندگی مشترک نخواهند داشت. چند وقت قبل زوجی برای مشاوره پیش من آمده بودند که زن میخواست از همسرش جدا شود. وقتی دلیل آن را پرسیدم گفت؛ همسر من ۶ صبح تا ۲ عصر یکجا کار میکند و بعداظهرها نیز شغل دوم دارد و ۱۱-۱۲ شب به خانه میآید. در نتیجه ما اصلا همدیگر را نمیبینیم چه برسد به صحبت. جالب بود که وی میگفت؛ ما حتی رابطه زناشویی نداریم!. بنابراین اصلا فکر نمیکنم که شوهر دارم.»
وی با بیان تاثیرات نبود پدر و مادر در خانواده و بالای سر بچهها نیز میگوید: «وقتی مادر بر تربیت بچهها نظارت نداشته باشد، طبیعی است که وی به دامان انواع آسیب های اجتماعی میافتد. ضمن آنکه ممکن است فرزند خانواده به شکلی نادرست تربیت شود. مثلا بسیاری از والدین پیش من میآیند و از بیش فعالی فرزندشان گلایه دارند. ولی من میگویم کودک شما بیش فعال نیست بلکه وقتی شما در خانهای ۵۰ متری زندگی میکنید و کودک دست هر قدمی که برمیدارد یک وسیله جلوی دستش است و به خاطر اینکه حوصله ندارید، با فرزندتان دعوا میکنید، پس تصور شما این است که کودکتان بیش فعال است، در حالیکه وی رفتار طبیعی خودش را در آن سن دارد. در کشورهای پیشرفته وقتی میخواهند در مورد بیش فعالی کودکی اظهارنظر کنند که کارشناس مربوطه، ۶ ماه برود با آنها زندگی کند و رفتار والدین با آن کودک را تحت نظر بگیرد.»
معلم چند شغله هم نمیتواند موثر باشد
وی با ذکر اینکه در چنین شرایطی مدارس نیز نمیتوانند کمکی به کودکانی که والدین چند شغله هستند کرد، خاطرنشان میکند: «معلم وقتی بچه شیطنت میکند یا پیگیر درس و رفع اشکال میشود، بهجای آنکه بهصورت منطقی با وی برخورد کند، معمولا با عصبانیت و پرخاشگری یا بیحوصلگی فقط تلاش میکند تا دانش آموز را از سر بازکند. چرا ؟ چون خودش هم مجبور است برای تامین حداقلهای زندگیاش چندجا تدریس یا کار کند. امروزه نه ارتباط والدین با کودکان ارتباط درستی است و نه ارتباط والدین با یکدیگر و شاهد افزایش طلاقهای رسمی و عاطفی هستیم، تازه اینها در حالی است که زوج های جوان بتوانند بچهدار شوند چراکه هزینههای یک نوزاد به قدری زیاد است که بسیاری از خانواده ها نمیتوانند از پس هزینه های ماهیانه ۵-۶ میلیونی آن بربیایند.»
وی با ذکر اینکه فرزندانی که در چنین خانواده هایی متولد و بزرگ میشوند، احتمال بزهکار شدنشان بسیار زیاد است و باور دارد: «وقتی فرزندی در خانوادهای بزرگ میشود که اصلا والدینش را نمیبیند و در مهد کودک یا خیابانها بزرگ میشود و با انواع بزهها روبهرو میشود، طبیعی است که احتمال آنکه به دام این بزهها بیافتاد زیاد است. از سویی خود والدین هم ممکن است به خاطر اختلافات خانوادگی و سرد شدن زندگیها، هر کدام در دام یکی از آسیبهای اجتماعی بیافتاند.»
اقلیما در چنین شرایطی رویایی شدن ازدواج را یکی دیگر از دستاوردهای فشارهای اقتصادی عنوان میکند و میافزاید: «میگویند چرا جوانان ازدواج نمیکنند؟ الان دانشجویان دختر میگویند ما نه جهیزیه میخواهیم و نه مهریه و نه حتی عروسی. اما اینها اگر بخواهند ازدواج کنند حداقل نیاز به یک خانواده ۵۰ متری دارند یا نه؟ در شهرهایی مانند ایران، با قیمت های بدون نظارت و نجومی اجاره خانه ها کدام زوج جوانی می توانند زیر یک سقف بروند؟ دائم صحبت از تکریم ارباب رجوع است، در حالیکه وقتی دولت خودش کارمندانش را تکریم نمیکند، چطور می تواند انتظار داشته باشد که وی ارباب رجوع را تکریم کند؟.
این استاد مددکار اجتماعی ادامه داد: چند وقت قبل اعلام شد که ۵۰ درصد سارقان، برای اولین بار دست به سرقت می زنند. این به معنای آن است که برخی از این سارق اولیها، از زور فشارهای اقتصادی و به خاطر شرم از زن و بچه دست به دزدی زدهاند. جالب اینجاست که هر سارقی هر ماه ۲۰ میلیون خرج در زندان روی دست دولت می گذارد. درحالیکه اگر به وی ۱۰ میلیون حقوق داده شود، هیچ وقت دست به دزدی نمیزند.
اقلیما با تاکید براینکه فقط و بیکاری ریشه چند شغلی هاست و علت بسیاری از بزه های اجتماعی و گسستهای خانوادگی در ایران است، تصریح میکند: «شاید بهترین راهکار در این زمینه را رهبر معظم انقلاب داده باشند که دو شاخصه شایسته سالاری و پاسخگویی را لازمه مدیران دانستهاند. به راستی که اگر چنین معیارهایی برای انتخاب و نظارت برعملکرد مدیران در نظر گرفته شود، بسیاری از مشکلات اقتصادی و آسیب های اجتماعی ما نیز از بین می رود و در نتیجه والدین دیگر مجبور به چند شغله بودن نیستند و میتوانند دوباره کانون های گرم خانواده را شکل دهند.