شیخ صفی اردبیلی، پایه گذار طریقت معنوی در سیاست
- شناسه خبر: 7957
- تاریخ و زمان ارسال: 2 مرداد 1402 ساعت 23:52
- نویسنده: خبرنگار آرمان
سید سلمان صفوی
از نوادگان شیخ صفی اردبیلی
شهر اردبیل خاستگاه معنوی و سیاسی جنبش عرفانی – سیاسی صفویه است. این شهر کهن و مقدس نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرده است. اصفهان میراثدار اردبیل و تبریز و پایتخت سیاسی و فرهنگی دوره طلایی سلسله جلیله صفویه است. شیخ صفیالدین اردبیلی پس از ۲۵ سال تلمذ در مکتب عرفانی شیخ زاهد گیلانی در لاهیجان به امر الهی ماموریت یافت به اردبیل بازگردد و برای تربیت معنوی سالکان زاویهای تاسیس کند. زاویه ایشان بعدا خاستگاه نهضت قزلباش و استقلال ایران پس از نهصد سال اشغال کشور توسط عربها و مغولان شد. پروفسور سید حسین نصر معتقد است: «طریقت صفویه از لحاظ تاریخ قرون اخیر ایران از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا این طریقت نهتنها تاریخ سیاسی – اجتماعی ایران را به کلی متحول کرد و برای نخستین بار پس از انقراض ساسانیان به ایران وحدت سیاسی بخشید؛ بلکه از آغاز یک طریقت شیعی بود و سهم اساسی در مبدل ساختن ایران به یک مملکت شیعه دوازده امامی داشت. در تاریخ اسلام هیچ مورد دیگری دیده نمیشود که در آن یک طریقت عرفانی چنین نفوذ سیاسی و مستمری در سرزمین پهناوری مانند ایران داشته باشد. طریقت صفویه مستقیما توسط خاندان صفوی، سلسله صفویه را به وجود آورد، ایران را متحد کرد و مذهب جعفری را مذهب رسمی یکی از بزرگترین بلاد اسلامی گردانید.» شیخ صفیالدین پس از ۳۰ سال ارشاد و هدایت سالکان، در سال ۷۳۵ هـ. ق. در اردبیل از دنیا رفت.
طریقت عرفانی که حضرت شیخ تاسیس کرد؛ طی ۷۰۰ سال گذشته همواره در جهان اسلام و امروزه در اروپا نیز دستگیر معنوی شیفتگان حق و حقیقت بوده است. شیخ طی ۸۵ سال زندگی سرشار از نور و صفا و مهر و مروت خویش طریقتی را بنیان نهاد که تا امروز تاثیر بینظیر و ماندگاری در تاریخ فرهنگ و تمدن ایران و اسلام نهاده است. سلسله نسب معنوی طریقت صفویه از طریق ابونجیب سهروردی و حضرت شیخ جنید بغدادی به معروف کرخی میرسد؛ به این معنا که اجازت شیخوخیت را از طریق معروف کرخی، از حضرت امام رضا (ع) گرفتهاند و نسبشان از امام رضا (ع) به حضرت مولی الموحدین امام علی بن ابیطالب(ع) میرسد.
آغاز و نحوه تاسیس طریقت صفویه به این سان است که شیخ صفیالدین پس از جانشینی شیخ زاهد گیلانی، در اردبیل مکانی را که اکنون بقعه شیخ است؛ به عنوان خانقاه خویش انتخاب کرد. نفوذ معنوی شیخ در دوره حیات؛ کلِّ آناتولی شامل ترکیه امروز و سوریه تا مصر را در برمیگرفت و از سوی دیگر به شبهقاره هند میرسید. در زمان حیات شیخ صفیالدین؛ بزرگان و امرای بسیار نظیر سلطان محمد خدابنده به حضور ایشان رسیدند و ابراز تسلیم و سرسپردگی کردند. شیخ شدیدا مراقب بود مدح و صله اصحاب قدرت او را فریب ندهد. حضرت شیخ هرگز نزد اصحاب قدرت نمیرفت، بلکه آنها در پیشگاه شیخ حضور مییافتند و ایشان همواره ضمن ارایه نصایحی پیرامون اخلاق و رفتار و عرفان معنوی و رحمانی مبتنی بر عشق، آنها را به عدالت و رعایت حال مردم دعوت میکرد و هرگز حاکمان را مدح نمیگفت. شیخ مُنادی تقریب مذاهب اسلامی، عرفان اجتماعی و جمع بین شریعت، طریقت و حقیقت است. شیخ یک عارف و عالم شیعه اثنیعشری همتراز سید بن طاووس، ابن فهد حلی و علامه حلی است که با تاثیر تاریخی بسیار فراتر از آنهاست.
مهمترین پیام حضرت شیخ؛ حفظ تعادل بین شریعت و طریقت و استقلال علما است. شیخ با جمع بین عقل و عشق؛ به هر دو احترام میگذارد، لیکن ساحت عشق را بسی والاتر و فراتر از ساحت عقل میدانست و میفرمود: آخرین ساحت عقل؛ اولین ساحت عشق است. حضرت شیخ بین دینداری و خدمت و حمایت از مردم پیوندی عمیق برقرار کرد و آیین جوانمردی، فتوت و مدارا با ملت را فصل تمایز صوفی صافی با صوفی دغلکار و متدینان عامل با قشریگرایان ذهن بسته معرفی کرد. شیخ دین خشک عاری از عشق و محبت و بیتوجه به حقوق مردم را پوستهای از دین میدانست که فاقد مغز است. شیخ معتقد بود مکتب عشق عرفانی با فتوت معنا مییابد. ارکان طریقت شیخ صفیالدین عبارتند از: «نقش محوری عرفان ثقلین»، «تعامل طریقت و شریعت»، «تعامل متعادل زهد و عشق»، «تعامل ذکر و فکر و عمل»، «اهمیت اخلاق سازنده اجتماعی سالک در سلوک»، «تعامل عشق و معرفت»، «خلوتنشینی و مراقبه» و «تعامل سازنده طریقت و سیاست». شیخ صفیالدین از نظریهپردازانی بود که در بحث عملی؛ مکتب عشق، ریاضت و مراقبه را توامان مد نظر دارند. امتیاز دیگر شیخ صفیالدین؛ تاکید بر جوانمردی است. به اعتقاد شیخ؛ عدم فتوت در منش اجتماعی و عدم دستگیری از درماندگان و مظلومین موجب خروج سالک از حلقه سلوک میشود. منش مولیالموحدین امیرالمومنین علی(ع) الگوی پیروان طریقت صفویه است، زیرا حرکت جوانمردانه در دفاع از مظلومین در مقابل جباران؛ مهمترین رکن سلوک است و شیخ در عرصه زندگی اجتماعی به این شاخصه عرفانی توجه تام داشت. به این ترتیب حضرت سلطانالعارفین سید صفیالدین اردبیلی؛ شخصیتی مکتبساز، تئوریساز و مبدع برخی واژگان عرفانی در چارچوب عرفان ثقلین بود. طریقت شیخ صفیالدین اردبیلی که بعدا به «طریقت صفویه» معروف شد؛ نقش مهم، کمنظیر و سازندهای در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی و ایران داشته و هنوز زنده و تاثیرگذار است، چنانکه امروز نیز در قلب آناتولی، عراق، شامات و اروپا مریدان و اخلاف آن حضرت در ذکر مناقب و فضایل ایشان روایتها نقل میکنند و نغمهها میسرایند. حضرت شیخ در حوزه معرفتشناسی دینی، تفسیر قرآن، کارکرد اجتماعی دین و پیوند متعادل بین شریعت و طریقت تاثیر شگرف و ماندگاری گذاشت که آثار آن هنوز ساری و جاری است. اخلاف شیخ بر نهضت فارسینویسی متون دینی و طرایق صوفیه تاثیری بسزا داشتند. چنانکه سید صدرالدین فرزند شیخ؛ استاد معنوی شاه نعمتالله ولی موسس طریقت نعمتاللهیه بود و عارف شهید سلطان حیدر پدر شاه اسماعیل؛ پیر و مرشد معنوی الهی اردبیلی نخستین مترجم و شارح نهجالبلاغه به زبان فارسی بود. شیخ صفیالدین نهاد خانقاه را از یک نهاد معنوی و آموزشی صِرف به نهادی با کارکرد اجتماعی دفاع از حقوق بیپناهان در مقابل ظلم حکومت و ارباب قدرت بدل کرد. شیخ از طریق مبارزه با قشریگرایی دینی و جمود مذهبی؛ پیشتاز دکترین تقریب مذاهب در ایران شد. شیخ همواره مراقب بود تحتتاثیر مدح اصحاب قدرت قرار نگیرد و هرگز آنها را مدح نکرد. ابن بزاز مولف «صفوه الصفا» مینویسد: «با پادشاهان چنان سخن میگفت که با کودکی سخن گویند.» و نیز گوید: «سلاطین و امرا که نزد شیخ صفیالدین (قدسالله سره) میآمدند، چنان مینشستند که غلامان پیش خواجه.» شیخ با نصایحی در زمینه اخلاق، رفتار و عرفان معنوی رحمانی – مبتنیبر عشق – آنها را ارشاد میفرمود و به عدالت و رعایت حال مردم دعوت میکرد. شیخ از زمان حیات خویش مورد هجوم متعصبان مذهبی بود، لیکن مردمان حق جوی ایران و ترکیه و سوریه و عراق همچنان به عنوان یک قدیس شیفته ایشان هستند و بقعه ملکوتی آن حضرت در اردبیل؛ زیارتگاه دردمندان و عاشقان است.