فاطمه ایرانی، صادره از تهران!
- شناسه خبر: 27538
- تاریخ و زمان ارسال: 2 دی 1402 ساعت 23:55
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
سوم دی، سالروز صدور نخستین شناسنامه
آرمان امروز : سوم دی سالروز صدور نخستین شناسنامه برای ایرانیان است. نصرت الدوله وزیر دادگستری در سوم اسفند ۱۲۹۵ هجری خورشیدی، پیشنهادی درباره ی ثبت احوال افراد ارایه داد تا این که این موضوع با تصویب حکومت پیگیری و در پانزدهم آذر ۱۲۹۸ هجری خورشیدی تعیین شد که افراد برای گرفتن جواز حمل و نقل، گذرنامه، تعرفه ی انتخابات، اقامه ی دعوی و … باید سجل احوال داشته باشند. هیات وزیران در بیستم آذر ۱۲۹۷ هجری خورشیدی، سندی شامل ۴۱ ماده را به تصویب رساند و بدین صورت اداره ی سجل احوال تشکیل شد. با شکل گیری این اداره، نخستین شناسنامه در سوم دی همان سال با شماره یک در تهران به نام فاطمه ایرانی صادر شد. اداره ی سجل احوال در آغاز، زیر نظر بلدیه(شهرداری) فعالیت می کرد و هنگامی که در ۱۳۰۰ هجری خورشیدی، بلدیه، درصدد تهیه ی آمار ساکنان تهران، شهر ری و شمیران برآمد، دفتری در شهرداری با نام «اداره احصاییه و سجل احوال» تشکیل شد. اداره ی سجل احوال در ۱۳۰۳ هجری خورشیدی با نظارت وزارت داخله(کشور) شکل گرفت و دفترهای این اداره در شهرستان های دیگر آغاز به فعالیت کردند. همچنین شناسنامه داشتن از ۱۳۰۶ هجری خورشیدی به صورت اجباری درآمد.
نخستین قانون ثبت احوال با چهار فصل و ۳۵ ماده در چهاردهم خرداد ۱۳۰۴ هجری خورشیدی در مجلس شورای ملی تصویب شد و برپایه این قانون، همه ی شهروندان ایرانی در داخل و خارج از کشور شناسنامه دار شدند. سه سال پس از تصویب نخستین قانون ثبت احوال، بر اساس قانون جدید در ۱۳۰۷ هجری خورشیدی، وظیفه ی جمع آوری آمارهای گوناگون نیز بر عهده ی اداره ی سجل احوال قرار گرفت و نام آن به «اداره ی احصاییه و سجل احوال» تغییر کرد و یک سال بعد، ثبت ولادت و صدور شناسنامه برای ایرانیان خارج از کشور به سفارتخانه ها و نمایندگی های ایران در خارج از کشور واگذار شد. بدین ترتیب نخستین شناسنامه ی شهروندان ایرانی خارج از کشور در شهر بمبئی هند برای عبدالحسین سپنتا صادر شد و ثبت نام خانوادگی با تصویب قانونی در ۱۳۱۳ هجری خورشیدی، به صورت اجباری درآمد و سرپرست خانواده، مسوولیت انتخاب این نام را عهده دار شد. نحوه صدور شناسنامه برای ایرانی ها کار آسانی نبود، هر اداره مرکزی در هر استانی به حوزه های شهری و روستایی تقسیم می شد و هر حوزه نیز مامورانی داشت که باید مسافتی طولانی تا روستاهای دور و نزدیک را می پیمودند تا بتوانند اسم و رسم اهالی آن ها را ثبت کنند و برای شان سجلی صادر کنند. می شود پیش بینی کرد که در آن روزگاران، مردمی هم بودند که روی خوش به ماموران سجل احوال نشان نمی دادند و به هزار مشقت تن می دادند به رفتن نامشان در شناسنامه و ضمیمه شدن «فامیل» به عقبه نام شان.
مثلا جالب است بدانید محدوده الندشت مشهد روزگاری روستایی به همین نام بوده و در شناسنامه های صادر شده در آن «متولد: روستای الندشت» ذکر شده است و بعدها شهر دامن خود را بلندتر پهن می کند و این روستا را به قلب خود می آورد. روستاهای دیگری مثل آبکوه و قلعه ساختمان و… هم از این جمله اند. گاهی هم به فامیل های قابل تاملی برمی خوریم که حتما پشت انتخاب آن ها داستانی است.گزینش نام خانوادگی معمولاً تابع چند روش بود که یکی از آنها پیشه نیاکان در یک قوم بود محل اسکان قوم و نام یا شهرت بزرگ خاندان (پدر، پدربزرگ، جد)، کنیه(ریشه سلسله و نصب) از دیگر شیوههای متداول انتخاب نام خانوادگی بوده است. گاهی هم یک نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه (زرگری، رنگرزی و…) یا یک ویژگی بدنی یا فیزیکی یا حتی رفتاری (خوشچهره، قهرمان، گوشه نشین و…) انتخاب می شد.