نگاهی به آثار برگزیده ادبیات داستانی فارسی در سال ۱۴۰۲
- شناسه خبر: 38476
- تاریخ و زمان ارسال: 19 اسفند 1402 ساعت 23:50
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
شراره شریعتزاده / منتقد و داستاننویس
آرمان امروز : از میان آثار منتشرشده در سال ۱۴۰۲ که در روزنامه «آرمان امروز» بررسی شده بود، چهار اثر داستانی زیر انتخاب شد. انتشار هریک از این آثار، گام مهمی در ادبیات داستانی فارسی بوده است. آنچه در زیر میخوانید مروری بر این چهار اثر برگزیده است که پیشنهادهایی نیز برای نوروز ۱۴۰۳ بهشمار میرود.
متالباز
کتاب «متالباز» رمانِ نخستِ علی مسعودینیا نویسنده، شاعر، منتقد، مترجم و روزنامهنگارِ باسابقه است که از سوی نشر مرکز منتشر شده. «متالباز» رمانی جذاب و دلنشین است که راوی اولشخصِ آن با حفظ نوعی مکاشفه و هذیان، از گذشته تا حال از زندگی و روابطش میگوید. او سرگردان در جامعه، همهچیز و همه کس را قضاوت میکند. منتقد اول و آخر همهچیز راوی است؛ نقادی از خانواده، دوست و غریبه گرفته تا جامعه و ارزشهای گاه پایدار و ناپایدار آن. نویسنده انسانِ خود را بهگونهای محصور میکند که دچار تکگویی میشود. این تکگویی فوقالعاده لجامگسیخته سرآغازی برای رسیدن و دستیابی به بی تفاوتی نسبت به اعمال دیگران است. «متالباز» از این منظر، موضوعی برای اندیشیدن است؛ درواقع مبارزهی ذهنِ واقعیتگریز، مکاشفهگر و روایتزدایِ راویِ آن با رئالیسمِ سیاهِ زندگی در روزگاری است که همگی با آن دستوپنجه نرم میکنیم.
دُماسبی
رمان «دُماسبی» اثر رامبد خانلری برنده جایزه مهرگان ادب برای مجموعهداستان «سرطان جن» و آثار تحسینشده «آقای هاویشام» و «سرمهسرا» است که از سوی نشر بان منتشر شده؛ هیات داوران مهرگان دلیل انتخاب مجموعهداستانِ «سرطان جن» را «زبانی غنی و جذابیت و کششی درخور قصه، کاشف ترسی نشاتگرفته از ندانستنها و خرافهها و داشتن داستانی دلنشین که وامدار روایتهای زبانی گذشتگان است» اعلام کردند؛ امری که در رمان «دُماسبی» نیز میتوان دید؛ همانطور که در سطرهای آغازین این رمان ترسناک میخوانیم: «امشب قرار است آل بچهای را که من پدرش نیستم، با خودش ببرد یا حداقل امیدوارم که این اتفاق بیفتد.» اولین تصویری که با خواندن دو خط ابتدای رمان به ذهن میرسد تصویر آل و اینکه آل کیست؟ هر خواننده بسته به آثاری که در این ژانر دیده و خوانده، تصویری برای او ترسیم میکند و پاسخی میدهد. رامبد خانلری در این اثر نیز همچون آثار قبلیاش تغییر شگرفی در قصهگویی پدید آورده که مهمترینش تصویرکردن رویاها و کابوسهای آدمی است. نویسنده در «دُماسبی» دغدغههای اجتماعی را بیپرده به تصویر کشیده، بدون آنکه نگران باشد مورد بازخواستی قرار بگیرد یا اینکه سروته کار را جوری جمع کند که بخواهد مخاطب بیشتری را راضی کند؛ همین موضوع بیش از هر چیز اهمیت این رمان را یادآور میشود.
بیردِ خون
مجموعهداستان «بیرد خون» اثر علیاکبر حیدری نویسنده «بوی قیر داغ» و «تپه خرگوش» است؛ آثار شایسته تقدیر در جایزه مهرگان ادب و جایزه هفت اقلیم که از سوی نشر چشمه منتشر شده. حیدری نویسندهای است که در آثارش سبک نویسندگی با تعهدی خاص، نسبت به فرد، هویت، جامعه و اتفاقات جاری همراه است و اندیشه داستانی او در عین همگرایی با جامعه، انتقادی از مسائل انسان امروزی را در خود دارد؛ آنطور که در «بیرد خون» میتوان دید. این مجموعه شامل سه داستان کوتاه مستقل است که دو شیوه متفاوت روایت را تجربه میکند: داستانهای «زیباترین غریقهای جهان» و «تباهی لکه زرد» به شیوه روایت خطی با درونمایه عینی یا واقعگرایانه و فضایی بیشتر بر مبنای روابط، سوظن، خاطره، ترس و نابسامانیهای اجتماعی، با لایههایی بهظاهر کمرنگ، که آرامآرام نفوذ میکنند و تاثیرات خود را برجای میگذارند. و داستان «زیر تیغ» با لایههایی ذهنی و ژرف نوشته شده است. اگر از دو منظر عینی و ذهنی به آنها نگاه کنیم وحدتی را در داستانها مییابیم که مانند حلقههایی درون هم زنجیروار داستانها را بههم پیوند زده است؛ پیوندی برای خوانشِ داستانهایی تاثیرگذار در زمانه اندوه و نومیدی و سانسور و سرکوب.
فرنگیس مُرده است
رمان «فرنگیس مُرده است» دومین اثر داستانی مسعود کریمخانی بعد از رمان تحسینشده «ماه در حلقه انگشتر» است که از سوی نشر برج منتشر شده. رمانی غیرخطی که نحوه روایت آن چون پازلی است که هرچه جلو میرویم قسمتهایی از پازل حل شده و چیزی از روایت گنگ و مبهم آن روشن میگردد. «فرنگیس مرده است» گنجینه اسرار آدمهایی است که هنر، روحشان را صیقل داده، اما مهاجرت رنگ از رخسار آنها برده است. راوی، باستانشناس و استاد دانشگاه، علاقهمند به اشیای باستانی روایت را اینگونه آغاز میکند که فرنگیس مُرده است. شخصیتهای رمان در مواجه با زندگی جدید میکوشند به حقیقت جدیدی دست پیدا کنند؛ چون آنچه در گذشته حقیقت مینامیدند دیگر برایشان کارایی ندارد؛ بنابراین برای رمزگشایی دوباره جهان اطراف تلاش میکنند. آنها میخواهند بدانند مرز بین این دنیایی که میخواهند بشناسند با مرز آن دنیایی که زیر خاک دفن شده، کجاست و چرا دارد نقض میشود. از آن جهت است که آدمهای رمان چمدان سفر میبندند و راهی سفرهای بیبازگشت میشوند: «وقتی در جای تازه نتوانی خودت را پیدا کنی به سفر ادامه میدهی، و سفر شناسنامه تو میشود.» امری که این روزها و بعد از اعتراضات سال ۱۴۰۱ و سایه نومیدی بر فردا و آینده نسلهای پس از انقلاب ۵۷، پُررنگتر از همیشه شده است.