پیامدهای اجتماعی کاهش سهم تفریحات
- شناسه خبر: 17363
- تاریخ و زمان ارسال: 24 مهر 1402 ساعت 22:27
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
تحلیل جامعه شناختی «آرمان امروز» از روند کاهشی تفریحات خانواده های ایرانی:
آرمان امروز : حمید رضا خالدی: بعد از اینکه برخی مسئولان گزارش هایی در مورد کاهش سهم نشاط و شادی و تفریح در سبد خانواده های ایرانی را رد کردند مرکز آمار ایران به عنوان یک مرجع رسمی اعلام کرد که سهم تفریحات و سرگرمی نسبت به دو دهه گذشته کاهشی ۶۰ درصدی داشته است!
هزینه تفریح برای خانوارهای ایرانی سرسامآور شده است. آنقدر که تفریح در خانوار با کاهش روبهرو شده و همین امر کودکان را از همان دوران ابتدایی زندگی با اقتصاد و مسائل مالی درگیر کرده است. موضوعی که باعث شده تا بنا براعلام مرکز آمار ایران، سهم هزینه تفریحات و سرگرمی در سبد هزینه خانوار شهری ۱.۶ و خانوار روستایی ۱.۳ درصد باشد که کمترین هزینه را در میان سایر هزینهها به خود اختصاص داده است. به گفته این نهاد، سهم تفریحات و سرگرمی نسبت به دو دهه گذشته کاهشی ۶۰ درصدی داشته است.
برای بررسی سهم تفریح و شادی در کشور لازم نیست که اقتصاددان یا فیلسوف باشید! با یک حساب سر انگشتی، میتوان به افزایش هزینههای زندگی و کفاف ندادن درآمد برای پوشش آنها پی برد. در این بین، کمتر پیش میآید خانوادهها بتوانند در یک ماه به سینما و تئاتر رفته و یا هر هفته به رستورانها و مراکز تفریحی بروند. در واقع هزینههای اساسی زندگی مانند، مسکن و خوراک و پوشاک به قدری سرسامآوراند که امکان مخارج دیگری مانند تفریحات در زندگی را از خانوادهها گرفتهاند. ضمن آنکه این سوال اساسی را پررنگ تر می کند که کاهش تفریحات؛ چه پیامدهای اجتماعی را در بردارد؟
تأثیر تورم بر تفریح
تورم سالانه بخش تفریح و فرهنگ ایران در سال ۱۳۹۸ به ۲.۴۳ و در ۱۳۹۹ به ۱.۹۱ درصد کاهش یافته است. همچنین در خانوارهای روستایی، در سال ۱۳۹۸ افزایش هزینه اتفاق افتاد؛ بهطوری که سهم تفریح و سرگرمی که در سال ۱۳۹۶، ۱.۸۵ درصد بوده در سال بعد به ۱.۷۹ درصد کاهش پیدا کرد. اما در سال ۱۳۹۸، سهم تفریح و سرگرمی برای خانوارهای روستایی رشد داشت و به ۲.۸۵ درصد رسید، ولی دوباره در سال ۱۳۹۹به ۱.۵۹ درصد کاهش یافت اما مقادیر تفریح و سرگرمی با افزایش هزینههای خوراکی بسیار محدود و حتی حذف شده است.
با بررسی آمار و ارقام میتوان مشاهده کرد که در سالهای اخیر، با توجه به مشکلات عدیده اقتصادی کشور و وجود تورمهای مزمن، مخارج خانوادهها روندی افزایشی داشته است. همگام با رشد نرخ تورم، مخارج خوراکی و غیر خوراکی خانوارها افزایش مییابد. در این بین برخی از مخارج غیرخوراکی مانند مسکن و انرژی، جز نیازهای اساسی افراد است و قابل حذف از سبد خانوار نیست. اما برخی از هزینههای غیرخوراکی مانند هزینه تفریحات، سرگرمیها و خدمات فرهنگی در حال کمرنگتر شدن از سبد خانوار هستند.
سهم هر دهک در سبد تفریح
در یک تحلیل ساده می توان مشاهده کرد که با وجود متوسط نرخ تورم ۱۲.۶ درصدی در دهه ۸۰ الی اواسط دهه ۹۰، میتوان مشاهده کرد سهم تفریحات به طور میانگین ۳.۱ درصد است. اما در سالهای انتهایی دهه ۹۰، به واسطه تشدید شرایط تورمی، درآمد خانوادهها کفاف هزینههای آنها را نمیداد و خانوارها در تلاش برای جایگزینی هزینههای ضروریتر مانند مسکن و سوخت به جای تفریحات بودند.
یکی از راههایی که بتوان مشخص کرد کدام خانوادههای ایرانی بیشترین و کمترین هزینه را صرف تفریحات و سرگرمی و خدمات فرهنگی میکنند، تقسیم بندی خانوارها براساس دهکهای هزینهای است. همان طور که مشخص است دهکهایی با درآمد و هزینه پایینتر به نسبت دهکهای بالاتر هزینه کمتری را صرف تفریحات خود میکنند.
دهک هزینهای اول، به عنوان کمهزینهترین گروه در جامعه، در سال ۱۴۰۱ حدود ۲۱۱ هزار تومان را برای تفریحات خود هزینه کرده است. دهک هزینهای دوم در سال گذشته حدود ۵۰۰ هزار تومان صرف تفریحات خود نموده است. در سال گذشته دهک هزینهای سوم در کل حدود ۷۸۰ هزار تومان، دهک هزینهای چهارم حدود ۹۴۰ هزار تومان، دهک هزینهای پنجم حدود ۱ میلیون و ۳۱۸ هزار تومان، دهک هزینهای ششم حدود ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان، دهک هزینهای هفتم حدود ۱ میلیون و ۹۲۳ هزار تومان و دهک هزینهای هشتم حدود ۲ میلیون و ۵۳۸ هزار تومان، دهک هزینهای نهم حدود ۳ میلیون و ۷۳۰ هزار تومان، دهک هزینهای دهم حدود ۸ میلیون و ۴۲۵ هزار تومان را صرف هزینه تفریحات خود کردند.
در واقع دهک هزینهای اول به میزان ۰.۶ درصد از مجموع هزینههای سبد خانوار خود را صرف تفریحات نموده است. این در حالی است که دهک هزینهای دهم به میزان ۲.۳ درصد از مجموع هزینههای سبد خانوار خود را صرف تفریحات کرده است. به عبارتی میتوان گفت هزینهای که دهکهای هزینهای دهم صرف تفریحات خود کردند حدود ۳۹.۸ برابر بیشتر از هزینهی تفریحات دهکهای هزینهای اول است. سهم پایین هزینه تفریحات در دهکهای پایین که هزینه و درآمد کمتری دارند، بیانگر محو شدن تفریحات از زندگی این گروه از افراد جامعه است.
چه انتظاری داریم؟!
یوسف دلاوریان، جامعه شناس در گفت و گو با «آرمان امروز» با ذکر اینکه بررسی های مقایسه ای و سنجش های جهانی هم متاسفانه بیانگر وضعیت نامطلوب میزان تفریح در ایران طی سال های اخیر است می گوید: به موازات تنزل سطح شادی و نشاط ، ما شاهد تشدید سطح بیگانگی ها و بی اعتمادی های اجتماعی و افزایش سطح تنش و پرخاش و خشونت در روابط میان فردی هستیم. همچنین بنا به برخی داده های آماری و اظهار نظرهای متخصصان و همچنین تجربیات روزمره گویا گونه هائی از بیماری های روانی نظیر افسردگی و همچنین برخی بیماری های روان تنی به نحو محسوسی در حال افزایش است. در چنین شرایطی معمولا جامعه شناسان می گویند ما با مسأله های اجتماعی و نه مساله های فردی مواجهیم. به عبارت دیگر این مسئله اجتماعی و عمومی است و در مقیاس کل کشور باید این بحث را دید و وضعیت نگران کننده ای است.
وی با بیان اینکه کاهش تفریح و نشاط باعث می شود تا رفتار و کلام مردم در بسیاری از موارد به سمت تنش و پرخاش و خشونت سوق پیدا کند می گوید: بسیاری از اختلافات روزمره مردم در کوچه و بازار به سرعت به مشاجره و سپس درگیری و در موارد زیادی به خشونت و گاه جنایت های واکنشی و ناخواسته منجر می شود. تمایل بخش فزاینده ای از جوانان و حتی نوجوانان به انواع و اقسام مواد روان گردان و مخدر لایه دیگری از این نابسامانی های روحی و روانی را نشان می دهد. گسترش پدیده اخیر به ویژه در میان اقشاری نظیر دانشجویان و حتی در فضاهائی نظیر خوابگاه های دانشجوئی طی سال های اخیر (البته تا قبل از تعطیلی یا خلوت تر شدن این خوابگاه ها در دو سال اخیر و در اثر کرونا) نشانه بدخیم تر شدن این نابسامانی ها و گسترش و تعمیق آن در میان بخش های فرهیخته تر جوانان و به عبارت دیگر در میان سرمایه های انسانی آینده کشور است.
دلاوریان معتقد است که البته باید بین تفریح و شادی تفاوت قایل شد گرچه تفریح می تواند منتج به شادی شود.وی می گوید: داشتن امنیت نسبی در زمینه جنبه های مادی و معیشتی زندگی اولین عاملی است که می تواند در سهم تفریح سبد خانواده ها و در نهایت تامین کننده آرامش و سپس شادی موثر باشد. در صورتی که ما نگران تأمین این سطح از نیازهایمان باشیم بعید است که بتوانیم تفریح کنیم. به بیانی کسی که نگران تأمین پایدار سرپناه شب و نان روزانه خود و اهل و عیالش است شاید برای یک لحظه این مشکلاتش را فراموش کند اما پس از اندک مدتی دوباره این مشکل روح و ذهنش را درگیر خواهد کرد. در یک جامعه که اقتصادش به طور مزمن و برای چندین سال دچار رکود و تورم همزمان است و تأمین پایدار حداقلی از ملزومات معیشتی به ویژه مسکن برای بخشی روزافزونی از طبقات پایین و حتی متوسطش بسیار دشوار، طاقت فرسا و نگران کننده شده و برای بخش بزرگی از جوانانی که در سن ازدواج و استقلال هستند، تفریح کافی تقریبا غیر ممکن شده است. اگر هم بخواهند تفریحی داشته باشند به جای مسافرت و سینما رفتن و پیک نیک رفتن ترجیح می دهند یا به پارک بروند و یا به رستوران. چرا؟ چون هم ذایقه تفریحی ایرانی ها تغییرکرده و هم اینکه دیگر پولی برای تفریحات گذشته ندارند.
یعنی پدر خانواده ترجیح می دهد به جای آنکه چندین میلیون هزینه برای یک سفر کند دست زن و بچه اش را بگیرد و به یک پارک ببرد یا از آنجاییکه حوصله اش نیز کم شده، حتی اگر پول هم داشته باشد ترجیح می دهد برای تفریح به راهکارهای ساده ای مانند رستوران رفتن قناعت کند!
به گفته این جامعه شناس، وقتی این نیازها تأمین نمی شوند، شادی نیز وجود نخواهد داشت و تنها احساس ناکامی و استرس و سرخوردگی و عصبانیت وجود دارد. وی تصریح می کند: در واقع وقتی ناکام می شوید پتانسیل خشونت در شما ایجاد می شود. اگر احساس محرومیت کنید همه را دشمن خود میبینید و فکر میکنید حقتان را خورده اند. یا حتی حسودی می کنید و ناخودآگاه به محیط واکنش نشان می دهید. ما در سال های اخیر شاهد پدیده های عجیب و غریبی هستیم. گستردگی انواع سرقت های نامتعارف و بسیار خطرناک نظیر قطع و سرقت سیم های شبکه های برق رسانی یا باز کردن و سرقت پیچ های ریل های راه آهن. همچنین شکل های عجیبی از واکنش های رفتاری و روانی به محرومیت و ناکامی های معیشتی.
دلاوری در این گفتگو ادامه داد: صرف تامین نیازهای مادی و معیشتی، لزوما نشاط و شادی ایجاد نمی کند. تحقق شادی و نشاط به شرایط دیگری هم نیاز دارد که مهمترین آن ها الگوهای خاصی از روابط اجتماعی است که متضمن سازگاری های ارزشی و اعتماد اجتماعی باشد. شادی بیش از این که یک وضعیت یا حالت ثابت فردی باشد یک وضعیت متغیر جمعی و ارتباطی است. آدمی پس از تأمین نیازهای حیاتی هنگامی احساس لذت و شادی و نشاط خواهد داشت که اولا نسبت به آینده بدبین نباشد. ثانیا با محیط اجتماعی و دیگران توافق و رفاقت بیشتری احساس کند. امروزه چه در جامعه ما و چه در بسیاری دیگر از جوامع، بخش بزرگ یا قابل ملاحظه ای از مردم ممکن است از سطح رفاهی خوبی برخوردار باشند اما باز هم لزوما شاد نیستند. این وضعیت اولا بر می گردد به حس عدم اطمینانی که نسبت به ریسک ها و اسیب پذیری های آینده دارند و ثانیا به الگوی روابط اجتماعی و احساسی که نسبت به دیگران دارند.